درد یکی دو تا نیست.
احمد زیدآبادی به مرخصی می آید! ...نسرین ستوده را دوباره به بند می کشند!... مسعود بوستانی را مرخص میکنند! به حسین رونقی می گویند حق ندارد به شهر و زادگاهش پا بگذارد وگرنه دوباره دستگیر میشود! رضا شهابی را آش و لاش برای مرخصی درمانی به خانه می فرستند! منصور اسانلو کارگر شکنجه شده و رئیس سندیکا را از ریاست هیئت مدیره سندیکا برکنار میکنند!! به بهاره هدایت آزادی موقت می دهند! پدر و مادر ندا تولد سی سالگی اش را اما بر سر مزارش به سوگ می نشینند! سردمداران مملکت دزدی های آنچنانی انجام میدهند ...جوان 19 ساله را به جرم دزدی و زورگیری در ملاء عام به دار می کشند..... جمهوری اسلامی معنی مرخصی را نیز به هرز کشیده. دیگر نمی شود برای رفتن به مسافرت مرخصی گرفت و به این فکر نکرد که در ایران ما، مرخصی برای مادران و پدران زندانی است که برای چند روزی فرزندان خود را در آغوش بکشند و بعد نیمه شب از آغوش آنها بیرون کشیده شده و به زندان باز گردانده شوند!.... آری! در پس همه ی این مرخصی هایی که به مثابه سوپاپ اطمینان داده میشود... براستی از سعید ماسوری... مجید توکلی... کبری امیرخیزی...فرح واضحان...و صدها زندانی سیاسی دیگر که نه به مرخصی می آیند و نه خبری از آنها به بیرون می رسد.. چه خبر!؟
درد یکی دو تا نیست... بیشمار است... اما دردمان مشترک است... آنرا با هم فریاد کنیم.
عاطفه اقبال - 3 بهمن 91 برابر با 22 ژانویه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر