۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

اسلام یعنی.

اسلام یعنی
فلاکت مستضعفین یعنی اختلاف طبقاتی یعنی دزدی یعنی چپاول و غارت و کشتار.
ما در 34 سال حکومت اسلامی توانستیم اسلام ناب محمدی را بشناسیم و مطمعن باشید با هر انقلابی که یقینن رخ خواهد داد نام اسلام از ایران عزیز ریشه کن خواهد شد و ایران هم همانند انگولا با بلدوزر مساجد و امام زاده ها را ویران خواهد کرد



۱۳۹۲ بهمن ۶, یکشنبه

ستار بهشتی را یادتان هست.

ستار بهشتی را یادتان هست!

 مادرش را چطور؟

 همان مادری که پیشنهاد چندصد میلیون تومان پول از طرف حکومت را رد کرد و گفت رضایت نمی دهد تا قاتل فرزندش به سزای عملش برسد!
حالا این مادر نامه ای نوشته و گفته؛ از تمامی افرادی که می توانستند یاور من باشند و نبودند، به درگاه خدا شکوه میکنم.
این مادر ستم کشیده گفته: “خدای من شاهد است که با تمام توان دویدم و شیون کردم تا در میان مسئولینِ مدعیِ “اسلام مداری”، گوش شنونده ای پیدا شود و ندایِ دادخواهیِ مادری داغدار را پاسخ گوید. مرا اجابت نکردند که هیچ، پرونده ستار مرا در دادگاهِ عدل اسلامی بستند و تلاشهایِ ما را برای برپاییِ یک دادگاهِ عادل، بی پاسخ گذاشتند.” 
 به نظر شما در سیستم جمهوری اسلامی فریاد رسی برای این مادر پیدا خواهد شد




۱۳۹۲ بهمن ۳, پنجشنبه

دختر عصيانگر كوهستان شیرین علم‌هولی.




شیرین متولد ۱۳ خرداد ۱۳۶۰ در روستای دیم قشلاق در حوالی ماکو، پس از گذراندن یک سال و ۹ ماه حبس در زندان اوین تهران در روز هشتم آذر ماه به اعدام محکوم گردید و در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ بدون اطلاع خانواده و وکلایش در زندان اوین اعدام شد.
خلیل بهرامیان.
وکیل شیرین علم‌هولی بعد از اعدام او گفت:
من تنها توانستم دو 
مرتبه شیرین را ببینم. این دختر زمان دستگیری سواد نداشت و تنها کردی حرف می‌زد. به من گفت در زندان تا کلاس پنجم درس خوانده و فارسی را هم یاد گرفته‌است. قول داد تا دانشگاه به درس ادامه دهد. می‌خواست رشته حقوق بخواند.
شیرین علم‌هولی در تاریخ ششم خرداد ماه سال ۱۳۸۷ در تهران توسط سپاه پاسداران بازداشت شده بود و پس از تحمل ۲۱ روز حبس و شکنجه در محلی نامعلوم به زندان اوین منتقل شد. او در نامه‌ای که از زندان به دست خانواده‌اش رسانده، شرح کامل آنچه در طول سه ماه بر او رفته را توصیف کرده بود.
 شیرین در طول دوران بازجویی بارها تحت فشارهای جسمی و روانی شدید قرار گرفته و در آخرین نامه خود خطاب به بازجوهایش نوشته، آنچه در طول سه ماه اول بازداشت بر او گذشته است، کابوس شب‌هایش شده و عوارض جسمی و روانی ناشی از آن همچنان او را آزار می‌داد.
 شیرین علم‌هولی در آخرین نامه خود نوشته‌بود، در حالی بازجویی و پس از آن به دادگاه برده شده که حتی زبان فارسی را به خوبی نمی‌دانسته‌است. در اسفند ۱۳۸۸ دوهزار و صد نفر از فعالان حقوق بشر با انتشار بیانیه‌ای خواستار لغو حکم اعدام شیرین علم‌هولی، زندانی ۲۸ ساله کرد شدند.
اما او بر اساس حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، در تاریخ ۲۸ آذر ماه محکوم به اعدام شد. 
او در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ در زندان اوین به‌همراه علی حیدریان، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و مهدی اسلامیان اعدام شد.
دیوان عالی کشور هیچ رأیی مبنی بر تایید حکم اعدام او به خانواده یا وکلایش ابلاغ نکرد و حتی بر خلاف آیین‌نامه اجرایی زندان‌ها، وی را بدون اطلاع خانواده و وکلایش اعدام کردند. 
عکس شیرین


پریا کهندل، دختر زندانی سیاسی صالح كهندل می‌نویسد

 امروز ک رفتیم زندان گوهردشت خاله حالت عجیبی داشت...مبهم ب اطرافش نگاه میکرد و بی تاب رسیدن وقت ملاقات...بلاخره بعداز یک ساعت شناسنامه ها روچک کردن و خاله برای اولین بار مهر ملاقات زندان گوهردشت ب دستاش خورد...وقتی وارد راهروی گوهردشت شدسکوت کرده بود تا اینکه انتظارش ب سر اومد و بعد از گذشتن از راهرو ب سالن ملاقات رسیدیم....وقتی بابا و دایی وارد شدن.....هیچ کدومشون از خوشحالی روی پاشون بند نبودن...و ما فقط نظاره گربودیم....حلقه های اشک شوق توی چشمای بابابعد چندین سال موج میزدوازخوشحالی دستوپاشو گم کرده بود....دایی فرزادتک تک کابیناروچک میکرد تاکابینیو پیدا کنه ک گوشی سالمی داره.......شبنم ب تک تکشون میگفت باورکنید اون طرف شیشه خیلی بهتره....اینور اصلا خوووب نیس اصلا حس خوبی ندارم....و همون طوری ک اشک توچشماش حلقه زده بود میگفت هم از اوین بیرونم کردن هم از جایگاه قبلیم....الان من از بهشت بیرون شدموتوی برزخ گیر کردم....نمیدونم کیم....و....!!!! سالن ملاقات حس و حال همیشگیشو از دست داده بود....!!! بعد از این چند سال اولین باری بود ک بابارودر این حد خوشحال میدیدم و اشکام بهم غلبه کرده بودنوزبونم بند اومده بود....ازطرفی خوشحال برای ازادی خاله و دایی از طرفی ناراحت برای اینکه افراد امثال باباودایی و خاله کم نیستن ک هنوز بخاطر عقیدشون زندانی هستن...!!!! ب امید روز ازادی تک تک زندانیان بیگناه.....ب امید ازادی ایرانو ایرانی....ک به قول دایی این راه ادامه داره تا وقتی ظلم توی زمین وجود داره.......نه فقط ایران....'



۱۳۹۲ دی ۲۹, یکشنبه

به خودت زحمت نده !

میدونی چیه ؟

 اینکه فضای مجازی ، فیسبوک و اینترنت هرچی سکسی تر و مبتذل تر باشه ، برای آخوند فرصت طلب بهتره. بهتر میتونه توی اون " بوق دورویی " بدمه تا بیشتر عامه مردم رو از این فضا دور کنه یا حداقل به اون سمت پوچی هدایت کنه. سرگرم کردن مردمی که در قفس دیکتاتوری حتی توی رسانه های جمعی ، از مضرات خودارضایی هیچی نشنیده اند، یا در مملکتی که توی مدارسش ، راهنمایی درباره روابط بهتر جنسی یا بهبود روابط دختر و پسر هیچ گفته نمی شود، بسیار آسان است. با ساختن صفحه ای با مضمون " سکس " ، هر مغز فاحشه ای را می شود گمراه کرد. می شود از حقی که دارد شوراند. می شود از اخبار روز دورش کرد .. می توان از خیانتهایی که ملا بر او روا می دارد دور داشت .. با ساختن صفحه های پی در پی و مبتذل ، می توان جامعه مجازی همچون فیسبوک را " تهاجم فرهنگی " نامید. می توان "زندانی سیاسی" را به "اتهام" ساخت صفحه سکسی به دار آویخت .. با جرأت می گویم که بیش از 50 درصد از این صفحه ها ، ساخت اون توله های خائنه ای هست که هرکدام را به پشت میزی با سیستم و اینترنت سرعت بالا نشانده اند به نام پلیس فتا ، که به ظاهر " چشم نظام ننگین جمهوری اسلامی " در فضای مجازی هستند. اینها در سالنی نسبتا طویل به گرد هم آمده و در فضای مجازی میچرخند. اعضای پیج رو رصد کرده و شناسایی می کنند. آنقدرها هم زرنگ نیستند. فقط از ندانم کاری های اعضا ، نهایت سواستفاده را می برند. تو ! ای آلت دست ولایت! تو یک خائنی که برای " لقمه نانی نجس " که ولی فقیه جلویت می اندازد، به هموطن خودت خیانت می کنی. به مملکت خودت خیانت کرده ای. کشورم ایران ، همینجور ابری نمی ماند. روزی نور ، چشم تو را ، یا باز خواهد کرد یا کورت می کند.



پلمب کتابخانه زندانیان سیاسی رجایی شهر

مسئولین زندان رجایی شهر کرج کتابخانه زندانیان سیاسی سالن ۱۲ را پلمب کردند.

طی روز شنبه ۲۸ دی ماه مسئولین اقدام به تعویض قفل کتابخانه سالن ۱۲ کرده و اجازه استفاده از کتابخانه را از زندانیان سیاسی سلب کردند.

کتابهای این کتابخانه کلا توسط زندانیان تهیه شده و مسئولین با این اقدام زندانیان را از کتابهایی که با هزینه خود تدارک دیده‌اند محروم کردند.

گفتنی است، سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج هم اکنون ۸۰ زندانی سیاسی و امنیتی را در خود جای داده است.


۱۳۹۲ دی ۲۸, شنبه

نقل قولی از نوشته های صادق هدایت.


 آنزمانی که نان را در شهر تقسیم می کردند...
به زنی تنها، حتی اندک سهمی از نان ها را ندادند...
و او بناچار از تن خویش سهمی داد به مردان...
تا که هر شب لقمه نانی را تهیه کند...



یکی هست در محله ما!!!
همه او را برای یک شب دوست دارند...
حتی برایش آش نذری هم نمیبرند
او با کسی کاری ندارد
خودش را میفروشد
و نان شبش را میخرد
حاج آقا میگوید، باید از محله برود
چون همه جوانان مسجدی را از راه به در کرده
ولی چرا مسجدی ها با یک فاحشه از راه به در شدند
ولی فاحشه با این همه مسجدی به راه راست هدایت نشد ؟؟؟
شاید فاحشه به کارش ایمان دارد و مسجدی ها نه

۱۳۹۲ دی ۲۵, چهارشنبه

برای حافظه سیاسی خوانندگان عزیز

نام مردم تا هنگامیکه از سوی آقای آخوند علی خامنه ای بکار گرفته می شود، یعنی بمثابه نام مستعار شخص ایشان تلقی می گردد. 
مردم ما خواهان غنی سازی اورانیوم هستند.
مردم ما خواهان حجاب اسلامی هستند
مردم ما خواهان فرستادن آخوندها به مدارس برای تدریس دانش آموزان می باشند.
و هزاران چرت و پرت دیگر...
اما هنگامیکه از سوی نوچه ها و مزدورانش این واژه مورد بهره برداری قرار می گیرد، آنها واقعا از نام مردم برای لاپوشی و توجیه هر جنایتی را که مرتکب می گردند، استفاده می کنند.

در گفتمان ذیل نمونه ای از کاربرد این واژه را از سوی یکی ازمزدوران پاسدار علی خامنه ای بنام پاسدار محمد علی آسودی مشاهده می نمایید، که آشکارا از نام مردم برای سیاستهای ضد انسانی رژیم بهره می گیرد.
وی بدون هیچ دغدغه ای می گوید: مردم ایران حاضرند هزاران بار قطعه قطعه، کشته و خاکستر شوند٬ اما همچنان با جان و دل نوای لبیک یا ولی زمان سر دهند!

محمد علی آسودی رییس اداره تبلیغات سپاه: ما مؤلفه های قدرت نرم فراوانی داریم و با این مؤلفه ها تمام قد در برابر دشمن ایستاده ایم و در این راه ناملایمت ها را نیز به جان خواهیم خرید و خیال تسلیم شدن را به دل سیاستمداران آمریکایی و اروپایی و جریان صهیونیستی خواهیم گذاشت. 



۱۳۹۲ دی ۲۲, یکشنبه

نقش نهاد روحانیت در سرکوب و کشتار مردم برای تحمبل مذهب

سی و چهار سال است که نهاد روحانیت یا آخوند جماعت تلاش می نمایند مذهب و قوانین اسلامی خویشتن را با زور سرنیزه، سرکوب و کشتار به مردم تحمیل نمایند تا به استمرار و پایداری خود در قدرت ادامه بدهد. نتیجه این ناهنجاریها ایحاد جامعه ای است که مبنایش را بر رشد هر چه بیشتردروغ ، دورویی، بی اعتمادی، دشمنی و گسترش بیمارهای روانی قرار داده است. هیچکس از ترس و وحشتی که نهاد روحانیت بوسیله نیروهای نظامی تحت پوشش در جامعه رواج داده، بخود اجازه نمی دهد تا آزادانه از حقوق حداقل شهروندی خود دفاع بنماید. پاسخ هر اعتراضی تا کنون مرگ یا زندانهای طول المدت بوده است. به همین دلیل بسیاری از مردم در ظاهر با سکوت خود به پذیرش این قوانین ضد انسانی گردن می نهند، اما در باطن در خشم خود می سوزند و ناچارا بدنبال بدیل خارجی یا آسمانی می باشند!!!

دخالت قوانین اسلامی نهاد روحانیت، تنها به جامعه و حقوق شهروندی اختتام پیدا نمی یابد. بلکه این قوانین ضد انسانی با اتکا به فرهنگ استبداد منشی خود مانند یک غده سرطانی در زندگی خصوصی انسانها ریشه دوانیده است. هیچکس دیگر تمایلی ندارند تا مانند گذشته با همسایه یا حتی نزدیکان خود در باره شادیها یا ناراحتیها روزمره خود درودل نماید به بیان دیگر مشکلات زندگی خود را برای آنها با نوشیدن یک چای یا نهاری بیان دارد. و این خود نیز درگسترش بیماری روانی جامعه، برای بسیاری ازمردم قوز بالا قوز گردیده است.

برغم اسلام زدایی و مخالفت آشکار و پنهانی بسیاری از اقشار مختلف مردم بویژه قشر متوسط ، بازتاب نهاد روحانینت تاکنون برای زهر چشم گرفتن از این قشر ناراضی زندان، سرکوب و کشتار بوده است.

برسمیت شناختن قوانین مدنی -شهروندی مغایرت با قوانین شریعه نهاد روحانیت را دارد. لذا این نهاد از همان ابتدای تسخیر قدرت سیاسی با تجاوز آشکار به حقوق شهروندی و اعمال قوانین ضد انسانی حجاب، نهی از منکر، با بازسازی زندانها و سیاهچالهای قرون وسطی ای و برقراری چوبه های دار در اماکن عمومی جنگ نابرابری را با شهروندان ازادیخواه آغاز نمود. برغم محکومیت ممتد جهانی رژیم به نقض حقوق بشر از سوی سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری در جهان ، مسئولین نظام چه خمینی و چه علی خامنه ای که هردو نیز نماینده نهاد روحانیت را بعهده داشتند ، از اعمال حنایات خود به مردم هیج نکاستند و حتی بدین جنایات نیز در بعدهای مختلف دیگر سرعت بخشیدند.
توجیه خمینی و خامنه ای بعنوان نمایندگان نهاد روحانیت به محکومیت رژیم به نقض حقوق بشر این بود : بشما هیچ ربطی ندارد، ما به هیچ وجه مرتکب نقض حقوق بشر نشده ایم . قوانین ما بر مبنای قوانین شریعه اسلام اجرا می شوند. این بدان معنا بود که هر آخوندی که حکم مرگ یک انسان بی گناه را بعنوان قاضی امضا می کرد، در توجیه نقض و تجاوز به حقوق شهروندی همواره قوانین قرون وسطلی ای اسلام را پرچم قرار می داد بگونه ای حتی تا دهه نود میلادی، بسیاری از کشورهای اروپایی مانند آلمان که با رژیم در آن هنگام مبادلات مناسب میلیاردی اقتصادی داشتند، این توجیه نقض حقوق بشر و شهروندی رژیم را براحتی پذیرفتند و برای حفظ منافع خود ازکنار این جنایات ضد بشری رژیم با اتکا و احترام به قوانین شریعه اسلامی براحتی گذر نمودند.

پرسشی را که بسیاری از هموطنان در رابطه با وظیفه نهاد روحانیت از خود می نمایند، این است که چرا از همان ابتدا روی کار آمدن رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی خمینی بعنوان نماینده نهاد روحانیت با واژه برابری قوانین مدنی و شهروندی یا برابری زن ومرد در ایران مخالقت ورزید؟ و برای خاموش کردن زنان مبارز سریعا قوانین قرون وسطی ای حجاب را بر جامعه تحمیل نمود؟

پاسخ به این پرسش بسیار ساده است . برسمیت شناختن قوانین مدنی، بمثابه این است که قانون برای همه احترام یکسانی قایل است. هر شهروندی فرقی نمی نماید که از چه نژاد ، قوم یا مذهبی باشد از نگاه قانون با یکدیگر برابرند. و این بمثابه این است، که آیت الله ها نیز از این قانون مثتثنی نخواهند بود. به همین دلیل نهاد روحانیت با این واژه ها دشمنی دیرینه ای دراد و با تمام توان تلاش نمود و می نماید تا اسلام و قوانین ضد انسانی خود را بر شهروندان ایرانی تحمیل نماید، تا بتواند جایگاه سیاسی و قدرت اجتماعی خود را بدینوسیله در جامعه مستحکم سازد و با استفاده از این محمل به تاراج ثروت ملی مردم ایران ادامه بدهد.

سی وچهار سال سرکوب و کشتار و نسل کشی، برای اینکه این نهاد جاهل و بی بصیرت به قدرت پلید خود ادامه بدهند ، برای اینکه در مقابل زیبایی های دنیای مدرنیته سد زشتی ها را بسازند و مردم بویژه نسل جوان را در تاریکی ، یاس و ناامیدی قرار بدهد.

با پخش و تولید ارزان مواد مخدر نسل جوان را بیمار سازد، اراده مردم را با سرکوب و کشتار روزانه با ترویج رعب و وحشت مسخ نمایند. جنایتهایی را که بر مردم کوچه و بازار اعمال می نمایند براختی زیر چتر ایدئولوژی اسلام خود توجیه نماید و.... این آرزوهایی ست که نهاد روحانیت به رهبری خمینی و خامنه ای داشتند و هنوز انرا بوسیله نیروهای نطامی تحت کنترل خود دنبال می نمایند.

اکنون برای بسیاری از مردم روشن شده است که آخوند جماعت یا نهاد روحانیت هیچ برد یا راندمانی جز ترویج جهل و نادانی برای جامعه بدنبال نداشته است . و این گفتمان خامنه ای که سرنوشت روحانیت به جمهوری اسلامی بسته شده است نیز واقعیت دارد. زیرا با سرنگونی این رژیم نهاد روحانیت نیز نابود خواهد شد. روحانیت پاسخگوی خواسته های دنیای مدرن امروزی نیست و در آتی هیچ مکانی را در جامعه ایران نخواهد داشت.



۱۳۹۲ دی ۲۰, جمعه

همه چیز را به خدا می گویم.



؛؛؛؛؛ { همه چیز را به خدا می گویم} ::::
آخرین چیزی که پسرکوچولو قبل از مرگش گفت همه چیز را به خدا می گویم.
خامنه ای ننگ و لعنت بر تو باد همراه با سپاه قدست و دستگاه حکومتی ات و همه شماها که با سکوت و بی توجهی خود چنین این کودکان و میلیون ها انسان دیگر را به خاک سیاه نشاندید.. ننگتان باددد….
آیا می دانستید سکوت یک نوع همکاری با دیوصفت سیاه کار خامنه ای است. 
یادتان باشد اگر حمایت حکومت ددمنش جمهودی اعدامی ایران نبود حکومت اسد جنایتکار خیلی وقت بود که سقط شده بود… 
و شما که به هر دلیل مثل اسلامگرایان تندرو و یا اسرائیل و یا هر بهانه ای دیگر برای دفاع از اسد دارید همه شما شریک جنایتکاران هستید… مخصوصا آنان که از این جنایت بی توجه گذشتند 
زیرا جرم شما که بی تفاوتید حتی از جنایتکاران سپاه قدس بیشتر است…… بحثی در این نیست که شریک جرم هستیدآخرین چیزی که پسرکوچولو قبل از مرگش گفت همه چیز را به خدا می گویم.
خامنه ای ننگ و لعنت بر تو باد همراه با سپاه قدست و دستگاه حکومتی ات و همه شماها که با سکوت و بی توجهی خود چنین این کودکان و میلیون ها انسان دیگر را به خاک سیاه نشاندید.. ننگتان باددد….
آیا می دانستید سکوت یک نوع همکاری با دیوصفت سیاه کار خامنه ای است. 
یادتان باشد اگر حمایت حکومت ددمنش جمهودی اعدامی ایران نبود حکومت اسد جنایتکار خیلی وقت بود که سقط شده بود… 
و شما که به هر دلیل مثل اسلامگرایان تندرو و یا اسرائیل و یا هر بهانه ای دیگر برای دفاع از اسد دارید همه شما شریک جنایتکاران هستید… مخصوصا آنان که از این جنایت بی توجه گذشتند
زیرا جرم شما که بی تفاوتید حتی از جنایتکاران سپاه قدس بیشتر است…… بحثی در این نیست که شریک جرم هستید.



۱۳۹۲ دی ۱۹, پنجشنبه

وقاحت بی حد مداح ولایت فقیه...

تشبیه مداح هفت‌تیرکش به حضرت موسی

با گذشت چند روز از انتشار خبر هفت تیرکشی محمود کریمی در اتوبان بابایی، سعید حدادیان از دیگر مداحان مشهور در نوشته‌ای، هفت‌تیرکشی کریمی را به دعوای حضرت موسی با یکی از قوم بنی‌اسراییل تشبیه کرد که در آن حضرت موسی یکی از اعضای قوم بنی اسراییل را به اشتباه کشت.

به گزارش «آریا» سعید حدادیان گفت: «همان‌گونه که نام حضرت موسی از قرآن به‌خاطر این اشتباه حذف نشد، نام محمود کریمی هم حذف نمی‌شود.»

حدادیان در بخشی از یادداشت خود نوشت که «رسانه‌های صهیونیستی» در عصای محمود کریمی‌ها «اژدهایی» می‌بینند که «جادوهای شیطانی‌شان» را می‌بلعد.

این مداح با بیان این‌که «برخی از مساله پیش آمده برای انتقام‌ گرفتن از دستگاه سیدالشهدا سواستفاده می‌کنند» نوشت: «هیچ فکر کرده‌اید که اگر خدای ناکرده در این مشاجره بلایی سر حاج محمود آمده بود، امروز حال و هوای ایران اسلامی چگونه بود؟.. محمود کریمی را پایانی نیست.»

اظهارت این مداح در حمایت از کریمی در حالی است که رییس دیوان عدالت اداری صریحا گفته «اسلحه‌کشی برای ترساندن مردم حکم محاربه دارد.»

به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر احمد محسنی گرکانی٬ رییس دیوان عالی کشور روز گذشته صراحتا گفت هر فردی و در هر جا برای ایجاد ترس به روی مردم اسلحه بکشد، «محارب» است.

گفتنی است در روزهای اخیر اخباری مبنی بر کشیدن اسلحه و شلیک به روی یک زوج جوان از سوی محمود کریمی٬ مداح شناخته‌شده تهران منتشر شد که متعاقب آن آقای کریمی با تایید گزارش‌ها درباره تیر‌اندازی وی در یکی از اتوبان‌های شهر تهران ادعا کرده که به خاطر دفاع از خانواده‌اش دست به چنین اقدامی زده است.

وی افزوده بود: «مجبور شدم برای حمایت از خودم و سرنشینان خودرو چند تیر شلیک کنم تا اراذل پا به فرار بگذارند.»

این در حالی است که احمدرضا رادان٬ جانشین فرمانده پلیس اعلام کرده زوج شاکی محمود کریمی «اراذل و اوباش» نبوده‌اند.



۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

پرونده پسر رفسنجانی دست کمی از پرونده زنجانی ندارد



دستگیری بابک زنجانی خبری است که طی روزهای گذشته در صدر اخبار بسیاری از رسانه ها قرار گرفته و تحلیل های متفاوتی درباره آن منتشر شده است. در این میان البته اقدام دستگاه قضایی در برخورد اولیه با فردی که اتهامات متعددی پیرامون عملکرد اقتصادی اش مطرح بوده ارزشمند است اما سوالات و ابهامات فراوانی در این رابطه وجود دارد. به گزارش مشرق، آنچه که همچنان به عنوان یک مطالبه اصلی و مهم از دستگاه قضا ادامه دارد، برخورد قضایی و عادلانه با «همه متهمان اقتصادی و امنیتی» است، موضوعی که در شرایط کنونی یکی از مصادیق اصلی آن در افکار عمومی «مهدی هاشمی رفسنجانی» است و مشخص نیست علیرغم صدور کیفرخواست مفصل ۱۲۵ صفحه ای با ۱۲ عنوان اتهام جداگانه و بازداشت اولیه او در سال گذشته، به چه علت همچنان زمان برگزاری دادگاه مهدی هاشمی فرا نرسیده است؟ گفتنی است پرونده مهدی هاشمی علاوه بر اتهامات متعدد امنیتی و دارای اتهامات اقتصادی مختلفی نیز می باشد که به نظر می رسد حجم آن اتهامات دست کمی از پرونده بابک زنجانی ندارد. این نکته ای است که اخیرا محسنی اژه ای سخنگوی دستگاه قضا نیز در حاشیه یکی از همایش های ۸ دی به آن اشاره کرده است: «مهدی هاشمی چندین اتهام دارد که یکی از آنها مربوط به فتنه سال ۱۳۸۸ است که اسناد آن زیاد زمان نبرد، اما وی مسائل مالی مرتبط با فتنه و غیرفتنه را نیز دارد که این پرونده زمان برده است، زیرا برخی از اسناد در این زمینه در داخل وجود داشته اما برخی اسناد نیز در خارج است که این امر بسیار زمان می برد.» وی در ادامه نیز نقدهای مطرح شده نسبت به عملکرد دستگاه قضا در این باره را وارد دانست و گفت: «به نظر بنده دستگاه قضا در این زمینه می‌توانست بهتر و زودتر از این عمل کند و مردم می‌توانند این انتقاد را بر دستگاه قضایی داشته باشند اما قوه قضاییه در حد مقدورات خود در بحث مهدی هاشمی کوتاه نیامده است.» در این باره در آذر ماه سال گذشته رسایی نماینده مردم تهران در نطق پیش از دستور خود در طویله اسلامی ضمن پرداختن تفصیلی به اتهامات مهدی هاشمی گفته بود: «جناب آقای آملی لاریجانی! از تلاش‌های شما سپاسگذاریم و می‌دانیم که این فشار‌ها از این پس قطعا بیش از این‌ها خواهد شد. بر اساس اطلاعات موثق مشاوران عالی مهدی که او را فراری دادند و بعد از سه سال بازگرداندند، اکنون تمام تلاش خود را می‌کنند تا پرونده مهدی هاشمی را به ابعاد سیاسی آن منحصر کنند. بر این اساس از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند تا از مفاسد اقتصادی و امنیتی وی عبور کنند و موضوع اصلی پرونده را در مسائل سیاسی متمرکز کنند. در حالی که اتهام اصلی مهدی هاشمی قبل از آنکه سیاسی باشد، اقتصادی است. حسین در روز عاشورا خطاب به لشکر یزید فرمود: فقد ملئت بطونکم من الحرام، شکم‌هایتان از حرام پر شده، برای همین کلام حق را نمی‌فهمید و رهبر فرمودند که از فساد اقتصادی است که فساد سیاسی، فساد اخلاقی، فساد اعتقادی و فساد امنیتی به وجود می‌آید. جناب آقای آملی لاریجانی! انتظار از دستگاه قضایی، مقابله با دانه درشت‌هایی مانند مهدی هاشمی است ... قانون اساسی می‌گوید هیچ ن‍ژادی از‌نژاد دیگر بر‌تر نیست اما آیا اگر فرد دیگری که از‌ نژاد هاشمی رفسنجانی نبود و همین موارد اتهامی را داشت، در مرحله تحقیقات به خانواده‌اش اجازه ملاقات داده می‌شد؟» در همین راستا علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در طویله اسلامی نیز بعد از انتشار خبر بابک زنجانی طی یادداشتی به ضرورت برخورد دستگاه قضا با آقازاده ها اشاره کرد و نوشت: «خبر دستگیری بابک زنجانی مجدداً بارقه های امید مبارزه بی اغماض با مفاسد اقتصادی را در اذهان روشن ساخت و کم تحرکی مسوولان کشور در برخورد با عناصر سودجو را اندکی جبران نمود. اما به نظر بنده کار مبارزه با مفاسد اقتصادی، اقداماتی بسیار عمیقتر و قاطع تر از سوی مسوولان سه قوه طلب می نماید. اگر از بنده بعد از ده سال حضور در طویله اسلامی بپرسید راه حل درست مبارزه با مفاسد اقتصادی چیست، خواهم گفت هر راه حلی جز با شروع ازبرخورد با مسوولان متخلف در کشور، فرزندان و اطرافیان سودجوی آنها آب در هاون کوبیدن است.» گفتنی است رهبر در این باره در بند نخست پیام معروف ۸ ماده ای خود خطاب به مسئولان سه قوه در باب مبارزه با مفاسد اقتصادی در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۰ می فرمایند: «با آغاز مبارزه‌ى جدّى با فساد اقتصادى و مالى، يقيناً زمزمه‌ها و بتدريج فريادها و نعره‌هاى مخالفت با آن بلند خواهد شد. اين مخالفتها عمدتاً از سوى كسانى خواهد بود كه از اين اقدام بزرگ متضرر ميشوند و طبيعى است بددلانى كه با سعادت ملت و كشور مخالفند يا ساده‌دلانى كه از القائات آنان تاثير پذيرفته‌اند با آنان همصدا شوند. اين مخالفتها نبايد در عزم راسخ شما ترديد بيفكند. به مسئولان خيرخواه در قواى سه گانه بياموزيد كه تسامح در مبارزه با فساد، بنوعى همدستى با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومى به دستگاههاى دولتى و قضائى در گرو آن است كه اين دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعيت و عدم تزلزل خود را نشان دهند.» با این حال باید منتظر بود و دید پرونده بابک زنجانی به چه سمت و سویی خواهد رفت و فارغ از این مساله، دستگاه قضا اقدام به برگزاری دادگاه و محاکمه دانه درشت های دیگری مانند مهدی هاشمی رفسنجانی نیز خواهد خواهد کرد یا خیر؟


دخالت سپاه پاسداران از همان ابتدایی که موجودیت پیدا کرد

سپاه پاسداران از همان ابتدایی که موجودیت پیدا کرد شروع به دخالت در سیاست نمود. آنها اسلام سیاسی خمینی و علی خامنه ای را پرچم خویشتن نمودند و به پشتیبانی و حمایت مستقیم این آخوندها به یکی از قدرتمند ترین نیروهای ضد مردمی در جامعه مبدل شدند، که کسب و کارشان سرکوب و کشتار مردم، دخالت مستقیم در امور زندگی سیاسی و حتی خصوصی مردم و تحت نظر قرار دادن هرگونه ندای آزادیخواهانه ای تا کنون بوده است . تصویر ذیل برغم اینکه به دو دهه قبل تعلق دارد، اما نمودی است از تجاوز آشکار این نیروی فاشسیتی نظامی به حقوق شهروندی ست. 



۱۳۹۲ دی ۱۲, پنجشنبه

نوشتم ﻭ ﮔﻔﺘﯽ.

نوشتم 50% ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﺗﻦ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﮔﻔﺘﯽ : " ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ !"

ﻧﻮﺷﺘﻢ 75% : ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﮔﻔﺘﯽ : " ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ !"

ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﭘﺴﺮ ﮐﺮﻭﺑﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﺭﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺳﻨﮓ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ و به عیش و عشرت پرداخته .
ﮔﻔﺘﯽ : " ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ !"

ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﻧﻮﺷﺘﻢ :ﭘﺪﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻬﯿﺰﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯿﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺧﺖ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺁﻣﺎﺭ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯽ ﻭ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻦ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﻘﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ 14 ﺳﺎﻝ ﺭﺳﯿﺪ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ .
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﻥ ﺧﺎﺹ ﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺁﻣﺎﺭ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.

ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺍﺯﺕ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ , ﭘﺴﺮﺕ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺷﺪ , ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻓﺎﺣﺸﻪ , ﺯﻧﺖ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻃﻼﻕ!

ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ

ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪ , ﻧﺎﻣﺶ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﻨﮓ ﺷﺪ , ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﺵ ﺍﺯ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﺷﺪ , ﻧﺨﺒﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺷﺪ , ﺍﺳﻄﻮﺭﻫﺎﯾﺶ
ﻋﺮﺑﯽ ﺷﺪ , ﺷﺎﺩﯼ ﺟﺮﻡ ﺷﺪ , ﺗﺠﻤﻊ ﺑﺎﻻﯼ 10 ﻧﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﺠﺎﺯ ﺷﺪ , ﺻﺤﻨﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺷﺪ , ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﮑﺎﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﺒﮑﻪ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻏﺰﻩ ﮔﻔﺖ , ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯼ ﺁﺏ ﻧﺒﻮﺩ ﺁﺏ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪ , ﺍﺭﻣﻨﺴﺘﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺩ ﺑﺮﻕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺷﺪ , ﻣﺨﺪﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﻗﻠﯿﺎﻥ ﺷﺪ...

ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ

ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ

ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ

ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ , ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ





۱۳۹۲ دی ۱۱, چهارشنبه

جلسه رسیدگی به اتهامات مریم شفیع‌پور برگزار نشد


دومین جلسه رسیدگی به اتهامات مریم شفیع‌پور به علت عدم حضور قاضی برگزار نشد.
طی ابلاغیه‌ای که در آذر ماه به مریم شفیع‌پور و وکلای وی ابلاغ شده بود وی طی روز دوشنبه باید برای دومین بار در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی مورد محاکمه قرار می‌گرفت.
با این حال صبح روز جاری این فعال دانشجویی از زندان به دادگاه انقلاب منتقل شد، ولی به علت عدم حضور قاضی صلواتی جلسه دادگاه برگزار نشد و به تاریخی دیگر موکول شد.
مریم شفیع‌پور، که در ۵ مرداد ماه سال جاری بازداشت شد، دانشجوی سابق دانشگاه بین‌المللی قزوین بوده و پس از دو ترم تعلیق از تحصیل به دلیل فعالیت سیاسی از دانشگاه اخراج شده بود. وی همچنین از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۱۳۸۸ بوده است.
این فعال سابق دانشجویی پیش از این در سال ۸۹ به دلیل فعالیت‌های دانشجویی بر اساس حکم دادگاه انقلاب قزوین به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.