چندروزی بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، در اواخر تابستان سال ۱۳۶۷ آنگونه که در خاطرات آقای منتظری، قائم مقام وقت رهبری آمدهاست، بنیانگذار جمهوری اسلامی دستور داد تمامی زندانیان سیاسی که هنوز بر عقیده خود پابرجا هستند اعدام شوند.
اعدامشدگان آن سال که نامشان و تعداد دقیقشان هنوز کاملا مشخص نشده در گورستان خاوران و در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده شدند.
از آن سال تا به امروز همه ساله در شهریورماه خانوادهها و دوستان و آشنایان اعدامشدگان و نیز برخی از فعالان سیاسی و دانشجویی و کارگری در گورستان خاوران جمع شده و یاد و خاطره اعدامشدگان را با ایراد سخنرانی و خواندن سرود گرامی میدارند.
قریب ۱۹ سال است که اولین جمعههای شهریورماه، گورستانی در جنوب شرقی تهران مأمن خانوادههایی است که فرزندان و همسرانشان را در اعدامهای دستهجمعی سال ۱۳۶۷ از دست دادهاند. نام این گورستان خاوران است.
امسال نیز مانند سالهای گذشته تعداد زیادی از خانوادههای زندانیان سیاسی اعدامشده در سال ۶۷ از ساعت ۹ صبح در خاوران جمع شدند.
به گفته حاضران در این مراسم، اطراف خاوران مانند هرسال، پر از نیروهای امنیتی، انتظامی و لباس شخصی بود. اما مراسم با آرامش کامل برگزار شد.
چند روزی قبل از برپایی این مراسم نیز افرادی از کلانتری با منزل چند نفر از مادران تماس گرفته و از آنها خواسته بودند که شعارهای ضد حکومتی ندهند و حفظ آرامش مراسم را خودشان بر عهده بگیرند.
همچنین امسال بیانیهای در مورد فعالان کارگری، محمود صالحی و منصور اسانلو که در زندان به سر میبرند، قرائت شد و حاضران در خاوران خواهان آزادی این دو فعال کارگری و همه زندانیان عقیدتی و سیاسی شدند.
تا سالهای متمادی بعد از تابستان ۶۷ خانوادههای اعدامشدگان حتی فرزندانشان را نیز با خود به خاوران نمیبردند و فرزندان آنها نیز تا زمان بازگشت مادران به خانه دچار اضطراب و ترس بودند. از اواسط دهه هفتاد و با بازتر شدند فضای سیاسی کشور کمکم فرزندان اعدامشدگان که اکثرا هنوز در سنین کودکی و نوجوانی بودند به خاوران راه یافتند.
بعد از این سالها بود که رفتن هفتگی به گورستان خاوران برای فرزندان اعدامشدگان بخشی از زندگی آنان شد. این کودکان و نوجوانان که همیشه وجود پدر و مرگ او را پنهان کردهبودند حالا محلی برای نمایان ساختن بخشی از هویت خود یافتهبودند.
«این هویت خیلی هویت گمی است. در شرایط جامعه تو در واقع آن را مخفی کردی، درون خودت نگهاش داشتهای. همیشه فهمیدی که با بچههای دیگر یک فرقی داری، حتا، با بچههایی که توی سنین بچگی پدرشان از دست رفته، ولی تو با آنها فرق داری. آنها توی دوران مدرسه خیلی راحت میتوانستند بگویند که پدرشان به چه علتی فوت کرده و تو نمیتوانستی این حرف را بزنی.
از نگاه دیگر، خاوران مکانی بود که این فرزندان که شاید تا آن زمان به دلیل پنهان کردن نوع مرگ پدرانشان همیشه فکر میکردند که گناهی مرتکب شدهاند و یا ایرادی متوجه آنان و خانوادهشان هست، کودکان و نوجوانان دیگری را میدیدند که همه با هم همدرد بودند.
این گورستان که هیچ شباهتی به گورستانهای دیگر ندارد، محل آرامش خانوادههایی است که قریب دو دهه است بخشی از زندگیشان را در آنجا برجای گذاشته.---
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر