تصور کنید که در حال بحث کردن با گروهی بوده و برای اثبات حرف خود از منبعی -که به نظرتان معتبر است.- نقل قولی کرده و سعی در تایید مطلب خود را دارید. در این حال، اگر شخص روبهرو منبع شما را معتبر بداند، تا حدودی حرف شما را میپذیرد ولی اگر وی برای منبع شما ایرادی بگیرد و منبع شما را قبول نداشته باشد، به واسطه همین نگرش مطلب شما را نیز نخواهد پذیرفت. توجیه برخی دوستان برای شرکت در انتخابات و مزایایی مثل بهبود آزادی بیان، پایان سختگیریها بر زندانیهای سیاسی، آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و افزایش رفاه نسبی که شرکت در انتخابات باعث خواهد شد نیز مانند مثال بالا است. وقتی از مزایا و فایدههای شرکت در انتخابات سخن گفته میشود باید اندیشه شود که آیا حکومت اجازه انتخاب شدن نامزد مورد علاقه مردم و مخالف با گروه قدرت را خواهد داد و یا بعد از انتخابات تا چه اندازه رییس جمهوری قدرت اجرایی و مقابله با عوامل پشت پرده را دارد؟
نقل قول «آنجا كه آزادي نيست، اگر رای دادن چیزی را تغییر میداد، اجازه نمیدادند که رای بدهید.» حتی اگر مورد پیشتر گفته شده در پاراگراف بالاتر را در نظر نگیریم و استدلال کنیم با وجود همین قوانین، محمد خاتمی توانست به رغم مخالفتهای طیف اصولگرایان در سال ۷۶ رییس جمهور ایران شود ولی تجربههای بعدی ثابت میکند، انتخابات در ایران نمیتواند چیزی را تغییر دهد. انتخابات مجلس هفتم که در آن بسیاری از نامزدهای اصلاحطلب حذف شدند و همچنین انتخابات ۸۸ نشان بارز این گفتهها میباشند. وقتی حکومت میتواند آنهایی را که مخالف برنامههایش میباشند، حذف کند و یا حتی در ظاهر برای پرشورتر شدن انتخابات تایید صلاحیت کند و پس از آن با دستبرد به آرا، نامزد مورد علاقه خود را انتخاب کند، چگونه میتوان به این انتخابات دل بست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر