۱۳۹۲ فروردین ۱۱, یکشنبه

دشمنان تاریخی ایران و ایرانی



دشمنان تاریخی ایران و ایرانی، آن گرگ های درنده دستگاه سراسر مرگ آور ملایان شیعه، آن پس ماندگان اعراب بیابانگرد محمدی، برای دوباره و دوباره فریب دادن مردم ستم دیده و ستم پذیر ایران، با برنامه ای فریبکارانه و تلاش در پابرجا نگه داشتن رژیم ولایت خون، در هنگامه فرو پاشی و سرنگونی، با ترس و لرز، با بکارگیری نیرنگ های همیشگی آخوندی، آرام آرام از سوراخهای تاریک و گندیده خود بیرون می آیند وهمزمان با دروغ پردازی و دهن گشادی از برای پاک نشان دادن دستهای خونین خود، در پی کشاندن مردم گمراه و ساده دل بسوی خودشان، از پس بیچارگی و درماندگی، بسان دیروز، در ایران امروز، آغاز به تاختن و کوبیدن و بد نشان دادن دیگر برادران فریبکار اسلامی خود کرده اند و روزی نه چندان دور، بسی نزدیک و نزدیکتر، با دندانهای چرکین و خونین آلود خود، همدیگر را پاره پاره و تکه تکه خواهند کرد. و بی شک با پدید آوردن جنگ درونی، مردم همیشه تماشاگر را به میدان گاه جنگ و کشتار و لاشه خوری خودشان خواهند کشاند و ایران و ایرانی را در سرزمین بخون و خاکستر کشیده شده زرتشت و کوروش و بابک خرمدین و پردیسی توسی، بیشتر و بیشتر، بدتر بدتر، تاریک تر و تاریک تر، به بسوی رودخانه خون و نابودی پیش خواهند برد. --------- 

- دردا و دریغا که در این بازی خونین / بازیچه ایام، دل آدمیان است. 

- ای کوه، تو فریاد من امروز شنیدی / دردیست در این سینه که همزاد جهان است. 

- از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند / یارب چقدر فاصله دست و زبان است. 

- خون میچکد از دیده در این کنج صبوری / این صبر که من میکنم،افسردن جان است. " رهی معیری " 

-- نیروی پاک ایزد مهر بانا و نگهبان ایران زمین باد - به امید بیداری 

رفسنجانی اخیرا گفته است که در گذشته اشتباهاتی شده است



رفسنجانی اخیرا گفته است که در گذشته اشتباهاتی شده است ! حرفهای این آخوند یاد آوررفتار کبک است که سر خود را زیر برف میکندبا این خیال که کسی او را نمیبیند ! بایدبگویم که راستی ، درستی و نیک اندیشی ناگزیر از خرد ناب نشآت و سرچشمه میگیرد وخرد ناب چون پرسشگر و نقاد است باورهای گذشته را زیر سئوال میبرد و به چالش میکشد. اخوند جماعت اگر در باور خود صادق باشد چون پرسشگر و اندیشمند نیست نمیتواند خردمند باشد. شخصا بر این باور هستم که آنها حتی در باور خود نیز صادق نیستند و راست نمیگویند و به آنچه میگویند خود باور ندارند زیرا " چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکننند ، ولی اگر آخوندی به باور خود صادق باشد دیگر نمیتواند خردمند باشد ، زیرا اگر بود همه باورها را زیر سوال میبرد . بنا بر این آخوند اگر در باور خود صادق باشد خرمند نیست و فرد بی خرد نمیتواند از راستی و صداقت دم بزند و اگر در باور خود صادق نباشد دیگر همه کارهایش تظاهر ،فریب و دروغ است. رفسنجانی در دروغ تزویر و فریب از سایر آخوندها حتی از خمینی دروغگو و پست فطرت هم پیشی گرفته است. با این مقدمه میپردازم به آنچه این شیخ فریبکار ، دزد و جانی گفته است. او میگوید از اول اشتباه شد ! ولی نمیگوید که خودش و خمینی و دیگر دوستانش مرتکب همه اشتباهات ،چپاولها و جنایات شدند و مسول هستند ؟ ! ابلهان و خیانتکارانی که این حرفها را میشنوند چرا از او نمیپرسند مسول کیست و چرا به تقصیر خود اعتراف نمیکنند و چرا مردم را در جریان جزئیات غلط های انجام شده نمیگذارند ؟ چرا از پستهای خود استعفا نمیدهند و اموال دزدی شده از مردم را به آنها بر نمیگردند؟ چرا دادگاهی تشکیل نمیشود تا این افراد را محاکمه کنند ؟ اگر او راست میگوید بنا بر اینخمینی و خودش در صف اول خاطیان قرار دارند . پس چرا هنوز از خمینی و دوران طلایی اش نام میبرند ؟ این مرد ابله ،دزد ،جانی و فریبکار آنچنان حرف میزند گویا این اتفاقات در کشوری دیگر و وسیله افرادی دیگری انجام شده است !!!

برای استعمار دو چیز لازم است


آخوند هم معمم و هم مکلا مثل بازرگان ، سروش ، مهاجرانی ، میر حسین موسوی ، گنجی ، ....و همه اصلاج طلبان مذهبی خطرناک هستند . این گروه همان اقلیت خائن هستند که چرچیل از ان نام میبرد !!!.......چرچیل گفته است " برای استعمار دو چیز لازم است ، اکثریت نادان و اقلیت خائن " .از این گفته من یاد چگونگی به بیراهه رفتن انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ افتادم .در ان زمان اکثریت نادان وجود داشت ولی اقلیت خائن چه کسانی بودند ؟ اقلیت خائن خمینی و اطرافیانش از آخوند و کراواتی مثل قطب زاده و دیگران که همه میشناسیم بودند . کسانی بودند که به جای حمایت از بازرگان و کابینه اش که یک دولت ملی بود ،به خاطر جاهطلبی با فرصت طلبی با خمینی همراه شدند و بآذرگان و دولتش را ساقط کردند .البته بازرگان و دولتش هم را باید از نادانان به حساب آورد زیرا اگر چه مردمی بودند ایرانی ، مسلمان و عاشق کشورشان ولی ضعیف بودند و فریب آخوندها را خوردند .اگر ایرادی به این گروه وارد باشد بیشتر ضعف است تا خیانت ولی این ضعف آنچنان شدید و طولانی شد و انچنان فرصت ها سوخت و آنچنان لطمه به مردم و کشور وارد شد که آنان نیزاز نظر مردم و تاریخ شاید در زمره فرصت طلبان به حساب آیند. ولی اقلیت خائن واقعی کسانی بودند که در این ۳۲ سال در پستهای کلیدی کشور گمارده شدند .از شورای انقلاب تا وزرا ، وکلا ،،سفرا و ... که در فردای آزادی کشور این جماعت باید به عنوان خائن محاکمه شوند وگرنه ان بسیجی نادان و نیازمند یا بدنه سپاه که ناچار از ازانجام دستور هست در زمره اقلیت نادان به حساب میایند . خائنین در ابتدای انقلاب از ۲۰۰ نفر تجاوز نمیکردند که موجب فنا شدن کشوری اباد و ثروتمند و ملتی که با داشتن آزادی های مدنی میخواست آزادی سیاسی هم داشته باشد شدند . گروهی از فرصت طلبان که بانی پا بر جائی و ماندگاری این رژیم بودند و مدت ۲۰ سال در همه فساد و جنایات ان شرکت مستقیم و کلیدی داشتند و از این راه با چپاول مردم صاحب پول و املاک فراوان شدند اکنون نیز به عنوان اصلاح طلب تلاش میکنند تا رژیم ساقط نشود زیرا میدانند با سقوط رژیم اسرار پنهان فاش میشود و خیانتهایشان آشکار میگردد و باید پاسخگوی همه خیانت ،فساد ، قتل ، شکنجه و .... باشند و این چیزی است که اصلاح طلبان را در کنار رژیم قرار داده است . آنها از سقوط رژیم بیمناک هستند و حق هم دارند که بیمناک باشند !
آخوندها از ابتدا با کمک رذل ترین افراد که برخی مثل ولایتی ها ، سروش ها ،مهاجرانی ها و کدیور ها هم تحصیلکرده و هم خائن بودند توانستند دولت ملی بازرگان را ساقط کنند .این ارازل و اوباش که به علت و بارذالت به خدمت آخوند در آمده بودند همه پستهای مهم سه قوه را از یک طرف و ارگانهای پشتیبانی مثل کمیته، بسیج ،سپاه و انجمن های مختلف اسلامی را از طرف دیگر سازمان دادند و تا توانستند در هر زمینه به حقوق همه افرادی آزاد منش که تمایلی با همکاری با این رژیم نداشتند مثل فرهیختگان اجتمائی ،متخصصین و اساتید دانشگاه ،تکنوکرات ها ، زنان ،دانشجویان ، کارکنان و کارمندان ،روزنامه نگران و حتی کسبه و دارندگان مشاغل آزاد... به بهانه های مختلف تجاوز کردند . گروهی کشته یا زندانی ،گروهی بیکار و خانه نشین و شش میلیون هم جلای وتن کردند و از کشور خارج شدند .یکی از راه های قانونی ساختن این تجاوز به حقوق مردم راه اندازی کارناوالهای مزهک به نام انتخابات بود که اطلاق کلمه انتخابات از ابتدا نادرست بود زیرا مردم فقط میتوانستند بین افرادی رذلی که رژیم قبلا انتخاب کرده بود یکی را انتخاب کنند ! چرا میگویم رذل ؟ اینرا فقط من نمیگویم بلکه علی خامنه ای که خود یکی از رذل ترین افراد از رذل ترین گروه اجتمایی یعنی قشر آخوند است و خود میداند رذالت چیست و رذل کیست نیز گفته است. وقتی نمایندگان مجلس برای خوش آیند ایشان در مقابل احمدی نژاد ایستادند و دو دو گفتند خامنه ای آنها را فرا خواند و ضمن سرزنش آنها گفت که این کارشان رذیلانه بوده است !و نمایندگان مجلس هم هیچ اعترازی به این اهانت نداشتند چون خود میدانستند که درست گفته و رذل هستند ! از کشوری که ، به گواه دختر یکی از همین ارازل یعنی فائزه رفسنجانی و تایید رذل دیگر که در صدر نشسته است ، وسیله ارازل و اوباش اداره شود ،اگر چه صاحب درآمد سرسام آور نفتی باشد ، میتوان بیش از آنچه هست انتظار داشت ؟یعنی کشوری که دارایی ملی، فرهنگی ، اخلاقی ،تربیتی ،صنعتی ان چپاول شده و مردم در فقر و فلاکت به سر میبرند و ارازل و دزدان میلیاردی بدون شرم و حیا در ناز و نعمت به زندگی پلید خود ادامه میدهند .
فساد جمهوری اسلامی را که از سال ۵۷ شروع شد مثل قتل ، جنایت، غارت پول و اموال مردم ، دزدی ، تجاوز، ،شکنجه ، خانه نشین کردن متخصصین ، استفاده از ارازل و اوباش به عنوان وزیر یا وکیل ، فراری دادن و آواره کردن شش میلیون از بهترین مردم به همه جای دنیا ،انهدام کشاورزی و صنعت نو پای کشور ، خراب کردن اعتقاد دینی مردم ،بی ارزش کردن پول کشور ،نابود کردن احترام بین المللی ایرانیان و بی اعتبار کردن گذرنامه ایرانی ، از بین بردن اخلاق در اجتماع و در نهایت بدبین کردن مردم به دین برای همه روشن است ! اینجا میخواهم چند حسن این رژیم را نیز بیان کنم ! ما از رذالت آخوند جماعت خیلی شنیده بودیم .شعرا نیز گفته بودند ولی ما هنوز برایشان احترام قائل بودیم و فکر نمیکردیم تا این اندازه فاسد ، دزد و بی حیا و بی رحم باشند ولی اکنون دیدیم که هستند . دیگر آخوندی برای مردم محترم نیست. حجاب خانومها با زور از سرشون برداشته شده بود،یعنی رضا شاه کبیر که بدون در آمد نفت آنچنان کشور را ساخت به خانومها هم این لطف را کرده بود. اکنون آخوندها با زور میخواهند زنها حجاب داشته باشند ولی آنها خود حجاب نمیخواهند .یعنی این دفعه خودشان بی حجابی را انتخاب کردند .پس ثابت شد که کار رضاشاه درست بوده است . ما قدر آزادیهای اجتماعی را که داشتیم نمیدانستیم ولی اکنون میدانیم . قدر رفاهی را که داشتیم نمیدانستیم ولی اکنون میدانیم . معانی اخلاق و ادب را از این بی ادبان آموختیم . قدر کشورمان را نمیدانستیم که اکنون میدانیم . دارای ده میلیون هموطن هستیم که در همه کشورهای اروپایی و امریکا و .....همه جای دنیا زندگی کردند و اگر پس از این رژیم به ایران برگردند که اکثریت برمیگردند میتوان کشور را به سرعت ساخت و چیزهای دیگر ..... آیا فکر میکنید اینها دست آورد کمی است ؟

برای رسیدن به آزادی و نگهداشت ان لازم است فرهنگ غلط گذشته ریشه یابی و با فرهنگی والا و انسانی و متمدن جایگزین شود . لازم است در سرلوحه قانون اساسی آینده نو تصریح شود که حاکم و رییس مطلق فقط مردم هستند.و شاه ،ریس جمهور، وزرا و همه مقامات دولت خادمین مردم هستند و باید همیشه پاسخگو به مردم باشند .لازم است دستبوسی ،چاپلوسی و القاب و عناوین در مکاتبات اداری و در جراید بر اساس قانون ممنوع و محکوم شود . لازم است لباس آخوندی و کلیه القاب آخوندی مانند حجت الاسلام ، ایت الله و .... ممنوع و جرم شناخته شود. بیشتر مسجدها به مدارس و کتابخانه تبدیل شوند .خوب است اصول قوانین حقوق بشر و فلسفه برابری انسانها ( از هر جنس ،رنگ ،قوم و نژاد) در دبیرستانها یک ساعت در هفته تدریس شود تا همه با مبانی ان آشنا شوند ..در چنین رژیمی هیچکسی حتا قاتلین نباید اعدام شوند . مجرمین بر اساس حقوق بشر دادگاهی ، زندانی یا تبعید میشوند . دولت باید برای آخوندها شغل مناسب فراهم کند تا با کار شرافتمندانه زندگی کنند و فرهنگ مفتخوری برچیده شود. . فلاسفه و متفکرین لازم است زمینهه های آموزش چگونگی تبادل فکر و تحمل دگر اندیش را در جامعه پایه گذاری کنند . شاید ده سال زمان لازم باشد که همه چیز به روال درست بیفتد ولی با کار فرهنگی و آموزش درست انجام شدنی است . امید است که نسلهای بعد در محیطی انسانی ،برابر و در یک رژیم سکولار،دموکرات و بر اساس همه آزادی های منشور جهانی حقوق بشر که همه مقامات کشور خادمین مردم باشند و همه احاد ملت از هر قوم ،رنگ و مذهب و نژادبه صورت برابر با احترام و مهر با یکدیگر زندگی کنند .

۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

۹ فروردین سالگرد شهادت محسن دگمه‌چی است.


تنها کسانی که آنروز‌ها در سالن ۱۲ بودند می‌توانند درک کنند درد کشیدن و مرگ همبندی از سرطان و بی‌خیالی محض مسئولین چه درد و خاطره جان کاهی بر روح و روان انسان باقی می‌گذارد.

از تابستان 89 وضعيت جسمیمحسن رو به وخامت نهاد و پزشکان تنها راه درمان او را شيمی درمانی تجويز کردند، اما به دستور مستقيم دژخيم جعفری دولت آبادی از درمان او جلوگيری شد.
در آخرين روزها که محسن بر اثر وخامت شديد حالش به بيمارستان منتقل شد، محدوديتها و فشارهای دوران اسارتش را بيشتر کردند و چند مأمور و دژخيم وزارت اطلاعات شبانه روزی او را تحت نظر داشتند. از ملاقات بستگانش جلوگيری کردند تا او را در آخرين لحظات حياتش هم تحت شديدترين فشارها قرار دهند.
پايداری محسن دگمه چی در برابر فشارهای زندان و در رويارويی با بيماری، الگويی انگيزنده برای سايرين شد. زندانيان سياسی از او درس بيان حق، و ايستادن و پايدار ماندن گرفتند

محسن جلوی چشم تک تک ما درد کشید و آب شد، اما مقاومت کرد.

ننگ ونفرین بر انسان ستیزان جهموری افتضاح اسلامی که اینچنین قصاوت بر همنوع خود دارند هیج موجودی اینطور نیست.
 روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایش را ب ما نشان خواهد داد.....


۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

شعارهای ایرانی سر دهیم



با شعار الله و اکبر هیچگاه به دموکراسی و حقوق بشر نمی رسیم، شعارهای ایرانی سر دهیم

الله و اکبر شعار عقب ماندگان است .........

خودمان را بگذاریم بجای جهانیان. ملتی روی پشت بام شعار الله و اکبر سر می دهند درباره آنها چه می اندیشیم؟ گمان می کنیم این مردم دنبال سکولاریسم و حقوق بشر هستند ؟ یا گمان می کنیم این ملت بدنبال اسلام حکومت گر ؟ الله و اکبر امروز شعار سربران القاعده و سلفی های عقب مانده و حماس و حزب الله است.

این شعار را اصلاح طلبان از رسانه های غربی نظیر صدای امریکا و بی بی سی که تمام وقت در اختیارشان است در دهان ما انداختند. اینها دوست دارند نظام اسلامی پا برجا بماند و حد اکثر خواسته شان این است که یک ولی فقیه خوب بیاید یا آخوندها نوبتی ولی فقیه شوند. 


خواست ما ایرانی‌ آزاد و خالی‌ از آخوند از  اسلام و جمهوری اسلامی است .
نه اینکه رئیس جمهور عوض بشه  یأ رهبر عوض بشه.
این نظام دزد باید عوض بشه ما  آزادی و برابری میخواهیم.

۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه

حذف نوکيشان مسيحی از «خانواده ايرانی»

نظام جمهوری اسلامی به طور معمول در زبان ديپلماتيک و يا بيانيه ها و واکنش ها اظهار نظرها، اين طور می گويد که اقليت های به رسميت شناخته شده مذهبی ايران، بخشی از «خانواده ايرانيان» هستند. اما حرکت های عملی حاکميت چيز ديگری نشان می دهد.
« محبت نیوز» -- رادیو اروپای آزاد رادیو فردا در بخشی از گزارش خود بقلم وحید وحدت حق در خصوص وضعیت مسیحیان به ویژه نوکیشان مسیحی می نویسد؛ مسيحيان ايران را می شود به دو بخش تقسيم کرد. مسيحيان قومی مانند ارمنی ها و آشوری ها و ايرانی هايی که در چند دهه گذشته به مسيحيت گرويدند و به نام نوکيشان مسيحی شهرت دارند. هر دو گروه هم به اشکال مختلفی در نظام جمهوری اسلامی ايران، شاهد فشار و سختگيری هستند.
نظام جمهوری اسلامی به طور معمول در زبان ديپلماتيک و يا بيانيه ها و واکنش ها اظهار نظرها، اين طور می گويد که اقليت های به رسميت شناخته شده مذهبی ايران، بخشی از «خانواده ايرانيان» هستند. گزارش ها و آمارها و حرکت های عملی حاکميت اما چيز ديگری نشان می دهد. اين گزارش ها گويای يک واقعيت است که در نظام جمهوری اسلامی ايران، يک شهروند مسلمان دارای حقوق بيشتری نسبت به يک غير مسلمان است.
احمد شهيد، گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ايران، در گزارش اخير خود با اشاره به وضعيت اقليت های دينی در ايران نوشته است: «نزديک به يکصد بهايی در زندان‌های ايران به‌سر می‌برند و اين عدد رو به افزايش است.»
آقای شهيد همچنين در گزارش خود گفته است: « مسلمانان سنی، دراويش و مسيحيان در ايران با تبعيض و آزار روبه‌رو هستند و از اواسط سال ۲۰۱۰ بيش از ۳۰۰ مسيحی در ايران دستگير شده‌اند.»
اين هم البته يکی ديگر از مسائل وضعيت دينی و مسلمانان در ايران است، نظام حاکم فقهی و قضايی، اجازه ترک دين به شهروندان نمی دهد. هرکس که مرتکب اين کار شود در صورت تعقيب قضايی، ممکن است با مجازات هايی سنگين از جمله اعدام روبرو شود.
نظام جمهوری اسلامی ايران البته تمامی گزارش های انتقادی و کارشناسی را هم رد می کند و آن را «توطئه» و يا «اتهام ها و يا حرف های آمريکا و اسرائيل» می داند. اگر هم کسی روی موضوع حقوق بشر کار کند، عمومن با مهر عامل موساد، عامل سرويس های بيگانه و ديگر برچسب ها روبرو خواهد شد.
آخرين گزارش ها از فعالان آزادی اديان در ايران، حاکی است در ايران ۱۳ مسيحی پروتستان هنوز در زندان هستند که کشيش فرشيد فتحی و کشيش بهنام ايرانی در ميان آنها هستند .اتهامی که کشيش فتحی با آن روبرو است، «پخش و توزيع انجيل به زبان فارسی» است.
کليسای جنت آباد تهران در ۱۹ ماه مه ۲۰۱۲ به دليل دعا خواندن به زبان فارسی بسته شد، که نشان می دهد نظام حاکم از هرگونه امکان آشنايی مردم با انجيل، هراسان است و جلوی آن را می گيرد.
در ادامه، گزارش نویس رادیو فردا به نقل از « محبت نيوز» می نویسد ، نزديک به دو سال پيش و در آوريل ۲۰۱۰ يک مسيحی به نام علی گلچين در ايران دستگير شد، آن هم به اين اتهام که «تعداد زيادی انجيل داشته است.» آقای گلچين بعد از اينکه چندين بار آزاد و دوباره دستگيرو با دادن وثيقه های بالا دوباره آزاد شد بالاخره از ايران فرار کرد.
مثال ديگر، يوسف ندر خانی است که در سن ۱۹ سالگی مسيحی شد و گفته شد به اين کشيش مسيحی در زندان فشار آورده بودند که با خواندن و مطالعه کتاب «بشارت عهدين» که نوشته ملا محمد صادق و تحت تاييد ـآيت الله بروجردی در سا ل ۱۹۵۷ ميلادی است، دوباره به اسلام برگردد.
کمی بعد از آزادی ندرخانی، در ۸ سپتامبر ۲۰۱۲، کشيش آمريکائی ايرانی سعيد عابدينی دستگير شد. او مدتی مسئول بيش از صد کليسای خانگی در ايران بود. در حال حاضر به هشت سال زندان محکوم شده است.
نماينده اقليت آشوری در مجلس اسلامی که «يوناتان بت کليا» نام دارد، در دسامبر ۲۰۱۲ علنن به سياست های حاکميت ايران عليه اقليت های مسيحی، انتقاد کرده بود.
وی در ادامه گزارش خود افزود، در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲ شبکه خبر مسيحيان ايران گزارش داده بود که در کليسای شمعون غيور شيراز به مسيحيان ديگر اجازه غسل تعميد داده نمی شود.
قابل ذکر است که غسل تعميد يکی از مهمترين آيين های مسيحيت است.
گفته شده که يک مامور دولت مرتب به کليسای شمعون غيور سرکشی می کند و مصمم است که به قول خودش «پای مسيحيان را از کليسا قطع کند.»
شماری از رسانه های تندرو در ايران از جمله خبرگزاری فارس، در نوشته ها و موضع گيری های خود مدعی هستند که ديانت مسيحی، «امنيت ملی ايران را به خطر می اندازند و جوانان ايران را گمراه می کند.»
خبرگزاری مهر در ۱۲ ماه مه ۲۰۱۱ به نقل از آيت الله محمدتقی مصباح يزدی گزارش داد: «در راستای مبارزه با مسيحيتی که دارد در بعضی استان ها رواج پيدا می کند کارهايی انجام گرفته و هزينه هايی هم صرف شده، اما به اين دليل که برنامه و نظارتی وجود ندارد بازدهی نداشته است.» وی در جريان اين سخنرانی خواهان تعقيب «روشمند» مسيحيان شد.
می توان اين طور نتيجه گيری کرد که سياست سرکوب اقليت های دينی در ايران، بخشی از سياست کلی نظام جمهوری اسلامی است که نشان می دهد به واقع آن بخش که اسمش را گذاشته اند «خانواده ايرانی» همه را دربر نمی گيرد.

کرمی خیرآبادی بر اثر مننژیت ویروسی به اغما رفت

 
خبرگزاری هرانا – علیرضا کرمی خیرآبادی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر که روز پنجم فروردین به صورت اورژانسی به بیمارستانی در تهران منتقل شده بود همچنان در حالت اغما بسر می برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی تشخیص بیماری این زندانی از سوی پزشکان متخصص اعلام شده است که وی به نوعی مننژیت مغزی مبتلا شده است و کماکان در حالت اغماست.
در پی اطلاع پزشکان بهداری زندان رجایی شهر از ابتلاء این زندانی به مننژیت با مراجعه به سالن ۱۲ زندان رجایی شهر اقدام به پخش داروی آنتی بیوتیک در بین زندانیان سیاسی کردند.
علیرضا کرمی خیرآبادی به اتهام هواپیماربایی ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شده بود، وی به بیماری قلبی نیز مبتلا است و یک هفته پیش از وخامت حالش می بایست به بیمارستان منتقل میشد، اما به دلیل مخالفت با پوشیدن لباس فرم زندان در زمان اعزام، مسئولین با انتقال وی به بیمارستان مخالفت کردند.

قیمت محرومیت من و خانواده ام / کشیش بهنام ایرانی

 
خبرگزاری هرانا -کشیش بهنام ایرانی زندانی زندان ندامتگاه مرکزی کرج در سال ۱۳۸۵ بخاطر فعالیت‌های کلیسایی‌اش به اتهام برگزاری مراسم دعا و پرستش در خانه و بشارت دادن افراد دستگیر و چندین ماه را در بازداشت به سر برد تا اینکه به قید وثیقه از زندان آزاد شد.
در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۶، شعبه ۳۰ دادگاه تجدید نظر تهران، وی را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" به پنج سال حبس تعلیقی محکوم نمود.
مأمورین امنیتی پس از آن در ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ به منزل ایشان در کرج هجوم برده و با بدرفتاری و ضرب و شتم وی را بازداشت نمودند.
اینبار در دادگاه بهنام ایرانی را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به ۱ سال حبس تعزیری محکوم نمودند و به همین دلیل ۵ سال حبس تعلیقی قبلی نیز به مورد اجرا در آمد.
حبس ۱ ساله وی در دادگاه تجدید نظر به ۸ ماه تقلیل پیدا کرد و با این حساب وی باید ۵ سال و ۸ ماه را در زندان سپری نماید.
در زیر نامه‌ای از این زندانی نوکیش مسیحی را که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته را می‌خوانید:
من کشیش بهنام ایرانی متولد ۲ دی ماه ۱۳۴۷ برابر ۲۳ دسامبر ۱۹۶۹ از کشور ایران هستم که مدّت دو سال است به اتهام تبلیغ علیه نظام حکومت اسلامی ایران در طی هجوم مسلحانهٔ مأموران وزارت اطلاعات به یک جلسه عبادتی خانگی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و پس از دستبند خوردن، تحت الحفظ به بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان رجایی شهر کرج موسوم به بند سوم، منتقل شدم و در حال حاضر در زندان ندامتگاه مرکزی کرج در ۳۵ کیلومتری شهر تهران متحمل حبس هستم.
آنچه که در این گزارش ارائه می‌گردد تنها سخن حال من نیست، بلکه فرا‌تر از آن شرایطی است که همهٔ مسیحیان فارسی زبان و به عبارتی کلیهٔ مسیحیان در این کشور تجربه می‌کنند.
اسارت اینجانب در زندان حکومت اسلامی ایران، اسارت یک شخص نیست، بلکه اسارت یک تفکر است، اسارت یک اندیشهٔ مسیحی است، اسارت یک اعتقاد است، اسارت آزاد اندیشی مذهبی است، اسارت حداقل حقوق یک بشر است، اسارت حدی است که خداوند به انسان بخشیده تا انتخاب کند و خود مسئول انتخاب خویش در حضور پروردگار باشد.
من به صرف اینکه یک مسیحی هستم و تنها به دلیل اینکه با هم کیشان خویش در منازل شخصیمان جمع می‌شدیم و طی مراسم عبادتی به نیایش خداوند می‌پرداختیم و به صرف اینکه مسئولیت روحانی این افراد با من بود، در زندان حکومت اسلامی ایران مبحوس هستم.
حبسی که بدون ارائهٔ هیچ دلیل محکمه پسند که وجاهت قانونی داشته باشد به آن محکوم شدم. اگر آنگونه که ادعا می‌شود در این کشور آزادی مذهبی وجود دارد و اقلیت‌های مذهبی در انجام مراسم عبادی خود ممنوعیت ندارند پس چرا در برگزاری مراسم عبادی و پاسخ به سؤالات مشتاقان شناخت مسیحیت جرم است؟ و اگر این جرم است پس اقلّیت‌های مذهبی در چه زمینه‌ای آزادی دارند؟ و من و امثال من چرا در زندان هستیم؟ و چرا من به پنج سال و هشت ماه حبس محکوم شدم؟ ما از چه قسمتی از حقوق تجاوز کردیم که تبلیغ علیه نظام تعریف شده است؟
من دختری یازده ساله و پسری پنج ساله دارم. دو سال است که نتوانسته‌ام پاسخگوی نیاز‌های روحی و عاطفی آنان و همچنین همسرم در عنوان یک پدر و یک همسر باشم.
وقتی در یک ملاقات پسرم را دیدم مرا به جای پدر مرا آقا خطاب می‌کرد و می‌گفت: "آقا برای من ماشین می‌خری؟"
او از من می‌پرسید: "آقا شما پدر من هستید؟" و اشک‌های همسرم جاری شد. خوب سؤال من این است: قیمت این اشک‌ها چقدر است؟ قیمت این فاصله میان پدرو پسر چقدر است؟ دخترم در آستانهٔ ورود به دوران جوانیست. موقعی که بیشتر از هر زمانی به وجود یک پدر در کنار خود نیازمند است. در حمله‌ای که چند سال پیش مأموران وزارت اطلاعات به منزلم داشتند و مرا در مقابل دیدگان همسرم و دخترم دستگیر کردند دخترم آنچنان آسیبی دید که تا شش ماه وسایل شخصی خود را پنهان می‌کرد که مبادا مأموران اطلاعاتی آن‌ها را توقیف کنند.
و سؤال باز هم اینجاست که هزینهٔ این خسارات روحی و عاطفی که به ساختار خانواده هر کدام از ما مسیحیان که محبوس می‌شویم وارد می‌گردد را با چه میزانی می‌توان سنجید؟ حکومت اسلامی ایران این خسارات را چگونه می‌تواند پرداخت کند؟
مجامع و سازمان‌های حقوق بشری کمتر از این چشم انداز، به نقض حقوق بشر در این کشور پرداختند. هزینهٔ محرومیت یک فرزند از پدرش، یک همسر از شوهرش برای هر روز چقدر است؟ فشار‌های روحی و عاطفی و مسئولیت‌های سنگینی که در خلأ حضور من متوجه خانواده‌ام شده است را با چه میزانی می‌توان ترمیم خسارت کرد؟ اینکه مسئولیت اجتماعی من چندان مساعد نیست، اینکه زندان‌های این کشور چند برابر ظرفیتشان زندانی دارند، اینکه در یک اتاق بیست متری چهل نفر انسان زندگی می‌کنیم، اینکه فشار‌های روحی و روانی در فضای این زندان‌ها زیاد است، اینکه وضعیت بهداشتی و غذایی مساعد نیست، مطالب همیشگی هستند. امّا اینکه به چه حقّی یک سیستم تصمیم می‌گیرد که برای خودش تمام امتیازات مذهبی و فرصت‌های اجتماعی، حقوقی و فرهنگی را قائل شود اما پیروان یک اقلیت دیگر و به طور خاص مسیحیت را هم در چهارچوب زندگی شخصی و خانوادگی وهم در چهارچوب جامعهٔ مذهبی‌اش زیر فشار قرار دهد، رفت و آمد‌های آن‌ها را کنترل کند و شرایط زندگی را برایشان پر فشار و امنیتی کند و دچار اختلال بنماید، مطلبی دیگر و خسارتی غیر قابل جبران، نیازمند توجه و یافتن یک پاسخ دقیق است.
قیمت محرومیت من و خانواده‌ام، همسر و فرزندانم، هم کیشانم و همچنین محرومیت خانواده‌ام از دیدن من، از زندگی با من، از برخورداری محبت پدری و همسری و همچنین حد اقل حقوق معنوی‌ام چقدر است؟ این را تایین کنید و به دنیا اعلام بنمایید. با تشکر
کشیش بهنام ایرانی، ۲۸ اسفند ماه سال ۹۱ شمسی
برابر ۱۸ مارچ ۲۰۱۳
زندان ندامتگاه مرکزی کرج

۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

کاش کمی تفکر کنیم

مسلمان‌ها برای چه اصرار دارن که به دنیا ثابت کنن که، اسلام دین عطوفت است و شمشیری در کار نیست؟
وقتی کشوری که نماد اصلی اسلام و محل ظهور "فرستاده الله" است شمشیری به این بزرگی در پرچم رسمی کشورش و زیر دو شعار اصلی اسلام "لا إله إلا الله و محمد رسول الله" گذاشته ؛ چگونه است که مسلمانان دیگر ادعا میکنند ایین رحمت و عطوفت را برگزیده اند؟
.
ایرج میرزا شاعر شیرین سخن ایران:
تو دگر طالب پرخاش مشو
کاســه داغ تر از آش مشو

با تازش اعراب شمشیر بدست اسلامی در جنگ نهاوند، ایرانیان به پایداری در برابر دشمنان سوگند یاد کرده بودند. ولی تازیان با نیرنگ آنان را به میدانی کشانده اند. که شاعر عرب* بن زید * آنرا هولناک ترین جنگ دوران نامید که شمارش کشتگان و اسیران بی اندازه بود و در هیچ کتابی نیامده است. اعراب تازی اسیران جنگی را می کشتند و زنان و فرزندانشان را برای برده گی می بردند . بازار های برده فروشان کوفه و بصره از برده گان ایرانی لبریز بود. اعراب محمدی به ایرانیان می گفتند: عجم، موالی و کنیز، مجوس ، گبر. گرفته از کتاب: پس از هزار و چهار سد سال، نوشته زنده یاد شجاع الدین شفا.

در زبان عرب و قرآن محمدی، واژگان عجم ( کر و لال و گنگ و گیج و نادان ) موالی ( برده ) مجوس و نجس ( ناپاک ) و از ایرانیان بنام کافر و جهنمی نامسلمان گفته و خوانده میشود. اعراب عربستان سعودی و دیگر مسلمانانی که با ایرانیان دشمنی دارند، هنوز و همچنان، امروزه چنین واژگان اهریمنی را برای دشنام دادن به ایرانیان بکار می برند.


دینی الهی ازجانب خدا، با قدرت و علم و عدل الهی چگونه باز دست به شمشیر میبرد؟!!، مگر نه آنکه کشتن و زور از پی عجز و ناتوانی می آید؟!!
آیا الله نمیتواند بجای شمشیر و خشونت با منطق و علم خود جهانیان را به راه راست هدایت کند؟ الله عاجز شده است؟
آیا این نشان دهنده این نیست که دین کاملا بستگی به شرایط جغرافیایی و موقعیت و مکان آن دارد؟
اسلام کاملا با فرهنگ و خشونت عرب سازگار است نه با فرهنگ ایرانی چرا که اسلام زاده ی سرزمین اعراب است.


کاش کمی تفکر کنیم


۱۳۹۲ فروردین ۵, دوشنبه

وضعیت اعدام ها در سال گذشته ی ایران .


وضعیت اعدام ها در سال گذشته ی ایران 


حکومت جهل وخون اخوندی در سال ۲۰۱۲ بالاترين ميزان اعدامها را در ۱۵ سال گذشته داشته (طبق سومین گزارش احمد شهید به مجمع عمومی در اوایل ماه مارس ) از اعدام حداقل ۴۸۷ نفر در سال ۲۰۱۲ حرف زد ه که البته آمار اعدامها متاسفانه از اينهم بالاتر است چون که اعدامها ی مخفيانه و بدون اعلام رسمی نيز در جريان بوده است.
اکنون آمار حداقل دو اعدام در روز را داريم که اين جنايت بسيار وحشتناک و غير قابل تصور است ......بايد به همه مردم دنيا گفت در يک گوشه از اين جهان٬ حکومتي کثيف و جنايت پيشه وجود دارد که حداقل روزی دو نفر را به قتل ميرساند تا به بقای خونبارش کمک کند و سردمداران و جانيان حاکم بر ايران با لبخند جلو ی دوربين رسانه ها ی این طرف و انطرف رفته و از پيشرفت مملکت حرف ميزنند و اوباما هم از آنسوی دنيا البته با مهر فراوان پيام نوروزی برا اياین جنایتکاران سیه رو ميفرستد و ميگويد اگر فقط در موضوع هسته ای کمي کنار بياييد٬ همه چيز خوب پیش خواهد رفت و البته مثل همیشه شما در قلب ما جای داريد !!!!!!!!!!!!......................................ننگ بر شمایی که خود را انسان مینامید.



گوگوش نون به نرخ روز خور.


این همون گوگوش آکادمی من و تو هست ها! گوگوش حالی به حالی نون به نرخ روز خوره ها، یه وقتی خواننده ی درباری شد و نون اون دوره رو خورد و یه وقتی هم مداح خمینی دجال جنایتکار... و حالا هم به آرزوی دلش رسید و حجاب اسلامی -که روزی خمینی جانی بر سر زنان ستم کشیده ی این سرزمین اجباری و اجراییش کرد- را در برنامه اش به بهترین شکل تبلیغ کرد و ارمیای لچک به سر برنده ی عکادمیش شد!

این نان به نرخ روز خور کاواره ای مارماهی کجا و آن فریدون فرخزاد جان بر کف کجا که تمام بی پایگانی همچون گوگوش را آدم کرد و در نهایت از همین بی شرف ها از پشت خنجر خورد؟!

و اما حالا هم مردم باهوش!! ایران میلیونی بیننده ی آکادمی این مارموز هستند و برایش سر دست می شکنند...

بعضی وقت ها با تمام وجود احساس خستگی میکنم!...
آگاهی و آرش وار جان در کمان بیداری کردن برای این مردم غارنشین شب پرست، حکم خورشید برابر خفاشان را دارد!

پیام نوروزی عبدالفتاح سلطانی؛ اندیشه‌هایتان را نمی‌توانند به بند کشند

 
عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، در پیامی سال نو را تبریک گفت و خاطرنشان کرد: چشم، گوش یا دهانتان را شاید ببندند ولی هرگز اندیشه هایتان را نمی توانند به بند کشند.
به گزارش کلمه، سلطانی که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و مدنی را بر عهده داشته است، روز شنبه ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و در تاریخ ۱۸ دی ماه سال گذشته در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباسی با سه اتهام روبه رو شد: گرفتن جایزه حقوق بشر نورنبرگ آلمان، مصاحبه با رسانه ها درباره پرونده موکلانش و مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر.
او که به ۱۳ سال حبس در تبعید در شهر برازجان و ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده است، در طول فعالیت‌های حقوقی و حقوق بشری خود و پیش از ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ نیز سه بار در زندان بوده و ماه‌های طولانی از مدت حبس خود را در انفرادی گذرانده است.
متن کامل پیام نوروزی این زندانی سیاسی که در فیس‌بوک مائده سلطانی دختر این فعال حقوق بشر منتشر شده، به شرح زیر است:
چشم، گوش یا دهانتان را شاید ببندند ولی هرگز اندیشه هایتان را نمی توانند به بند کشند. پس مرغ آزادی را با اندیشه های ناب و خلاق پرورش دهید تا چنان نیرومند شود که شیشه ی عمر دیو سیاهی و جهل را با قدرت بر زمین کوبد و بند و زنجیر بافته ی شب پرستان را پاره کند.
اندیشه تان خرم و سر سبز؛ روانتان شاد؛ قلبتان پر از مهر و شادی و بازوانتان در ساختن آینده ای بهتر پر توان باد!
نوروز ۱۳۹۲ خجسته باد

جشن مسیحیان در آستانه عید پاک

مسیحیان در سراسر جهان در آغاز این هفته که به یکشنبه عید پاک منتهی خواهد شد، جشن موسوم به یکشنبه نخل را برگزار کرده اند.
« محبت نیوز» - روز رستاخیز عیسی مسیح از مردگان یکی از مهمترین اعیاد مسیحیان است. روز یکشنبه برای اولین بار از سوی شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی بطور رسمی به‌عنوان روز قیام مسیح معرفی شد و بدین ترتیب مسیحیان روز یکشنبه را جایگزین روز شنبه یا "شبات" کردند که مطابق شریعت یهود، روز استراحت مذهبی یهودیان بود.
قیام مسیح از مردگان همه ساله در اواخر ماه مارس یا اوایل آوریل، در آغاز بهار جشن ‌گرفته می‌شود.
به نقل از رادیو صدای امریکا، در بخش قدیمی اورشلیم، زائران بهمراه کشیشان و خادمین کلیسا، بمناسبت یکشنبه نخل ، در کلیسای موسوم به مقبره مقدس، جمع می شوند ، که در روایت و باورهای مسیحی کالبد عیسی مسیح پس از مصلوب شدن، و تا پیش از برخاستن از میان مردگان و صعود ، در آنجا به امانت گذاشته شده بود .
زائران پس از آن بنا به سنتی که سابقه آن به بیش از ۲۰۰۰ سال پیش باز می گردد، از بلندی های موسوم به تپه زیتون، راهی محله بیت المقدس می شوند ، که مسیر عیسی مسیح هنگام ورود به این محله بوده است.
مسیحیان ارتودوکس با توجه به تقویم جداگانه ای که دارند، ، مراسم عید پاک را اندکی دیرتر، در روز پنجم ماه مه برگزار می کنند.

انتخابات ایران ..... آزموده را آزمودن خطاست



تصور کنید که در حال بحث کردن با گروهی بوده و برای اثبات حرف خود از منبعی -که به نظرتان معتبر است.- نقل قولی کرده و سعی در تایید مطلب خود را دارید. در این حال، اگر شخص روبه‌رو منبع شما را معتبر بداند، تا حدودی حرف شما را می‌پذیرد ولی اگر وی برای منبع شما ایرادی بگیرد و منبع شما را قبول نداشته باشد، به واسطه همین نگرش مطلب شما را نیز نخواهد پذیرفت. توجیه برخی دوستان برای شرکت در انتخابات و مزایایی مثل بهبود آزادی بیان، پایان سخت‌گیری‌ها بر زندانی‌های سیاسی، آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و افزایش رفاه نسبی که شرکت در انتخابات باعث خواهد شد نیز مانند مثال بالا است. وقتی از مزایا و فایده‌های شرکت در انتخابات سخن گفته می‌شود باید اندیشه شود که آیا حکومت اجازه انتخاب شدن نامزد مورد علاقه مردم و مخالف با گروه قدرت را خواهد داد و یا بعد از انتخابات تا چه اندازه رییس جمهوری قدرت اجرایی و مقابله با عوامل پشت پرده را دارد؟

نقل قول «آن‌جا كه آزادي نيست، اگر رای دادن چیزی را تغییر می‌داد، اجازه نمی‌دادند که رای بدهید.»
حتی اگر مورد پیش‌تر گفته شده در پاراگراف بالاتر را در نظر نگیریم و استدلال کنیم با وجود همین قوانین، محمد خاتمی توانست به رغم مخالفت‌های طیف اصول‌گرایان در سال ۷۶ رییس جمهور ایران شود ولی تجربه‌های بعدی ثابت می‌کند، انتخابات در ایران نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد. انتخابات مجلس هفتم که در آن بسیاری از نامزدهای اصلاح‌طلب حذف شدند و هم‌چنین انتخابات ۸۸ نشان بارز این گفته‌ها می‌باشند. وقتی حکومت می‌تواند آن‌هایی را که مخالف برنامه‌هایش می‌باشند، حذف کند و یا حتی در ظاهر برای پرشورتر شدن انتخابات تایید صلاحیت کند و پس از آن با دست‌برد به آرا، نامزد مورد علاقه خود را انتخاب کند، چگونه می‌توان به این انتخابات دل بست.

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

بیاد مجید توکلی



مجید توکلی، دانشجوی رشته مهندسی کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)، در ١٦ آذر سال ١٣٨٨برای سومین بار بازداشت شد. 

عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، پس از سخنرانی در جمع دانشجویان این دانشگاه در مراسم سالگرد روز دانشجو، در حالیکه قصد خروج از درب دانشگاه را داشت، همراه با ضرب و شتم شدید ماموران امنیتی بازداشت شد.

وی در دی ماه همان سال به اتهام "اجتماع و تبانی علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، "توهین به رهبری" و "توهین به ریاست جمهوری" در شعبه ١٥دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و پنج سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد.

او هم چنین در دادگاهی دیگر به ریاست قاضی مقیسه، به علت انتشار نامه از داخل زندان به مناسبت روز دانشجو، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به شش ماه زندان دیگر محکوم شد.

مجید توکلی پیش از این نیز دو بار بازداشت شده است. وی بار نخست در اردیبهشت سال ٨٦، در ماجرای جعل نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، بیش از ١٥ ماه را در زندان گذراند. او هم چنین در بهمن ماه سال ٨٧، در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان، در مقابل حسینیه ارشاد مجددا بازداشت شد و ١١٥روز را در سلول انفرادی گذراند.

مجید توکلی، هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خویش را، بدون هیچ گونه استفاده از مرخصی از ابتدای بازداشت، در تبعید می گذراند و از حق دسترسی به تماس تلفنی نیز محروم است.

گفتنی است در اواسط آبان ماه سال ۹۰، حکم ۶ ماه حبس تعزیری مجید توکلی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در شعبه ۵٤ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد که با این محکومیت جدید، حکم حبس مجید توکلی در مجموع به هشت و نیم سال زندان افزایش یافت.

احمدی‌نژاد وظایف خامنه‌ای را به وی یادآوری کرد




باند مافيايى پاسدار احمدى نژاد براى گرفتن ابتكار عمل از باند مافيايي على خامنه اى تلاش خواهد نمود، با سازمان دهى نيروهاى خود و بدنبال كشاندن شخصيتها ونيروهاى سياسى خودي مخالف على خامنه اى مانند رفسنجانى، خاتمى ،اصلاح طلبان و... موقعيت خود را بعنوان ناجى مردم زحمتكش و مستضعف ايران محكم نمايد و از آب شورى كه از تلاطم معضلات كنونى جريان پيدا. نموده براحتى ماهى بگيرد.
به باند مافيايى على خامنه اى كه پس از انتخابات ٨٨ خيز براى تسخير قدرت مطلق حاكمه برداشته بود، نشان بدهد كه من جزيي از سيستم هستم و موجوديت نظام بدون شركت مستقيم من و باندم در خطر نابودى قرار خواهد گرفت. براى باند على خامنه اى نيز اين اكنون مسجل شده است،كه روياى قدرت مطلق را اكنون بايد بگور ببرد .
بى ترديد نبروهاى خودى كه توسط باند خامنه اى به حاشيه رانده شده اند، اكنون بدون اينكه مستقيما از احمدى نژاد حمايت نمايند، در نشريات خود شجاعت و درايت وى را بخاطر نامه اخيرش به خامنه اى مى ستايند و مطمنا آنها نيز براى تصويه حساب با باند على خامنه اى از احمدى نژاد دشمن خود حمايت مى نمايند.
هموطن آگاه هوشيار باشيد، اين رژيم طى سى وسه سال گذشته نشان داده است كه به هيچ وجه اصلاح پذير نيست و براى ادامه حيات خود تاكنون از هيچ جنايتى فروگذار نبوده است لذا ناجى اين نابسامانيهاى اجتماعى تنها خودتان مى باشيد.
به خيابانها بياييد و با خلاقيت ، توانايي و با اتكا بكار جمعى به مقابله با اين توطعه ددمنشانه مافياىى برخيزيد.بى ترديد در اين موقعيت حساس آن نيرويى مى تواند ابتكار عمل را براى تسخير قدرت در دست بگيرد، كه بتواند خود راسازماندهى نمايد. بخودتان اطمينان داشته باشيد

۱۳۹۲ فروردین ۳, شنبه

نامه کشیش ایرانی‌ آمریکایی درباره «ضرب و شتم» او در زندان

 
سعید عابدینی، کشیش ایرانی‌آمریکایی که در ایران بازداشت شده است، در نامه‌ای که چند هفته پیش نوشته، گفته که در زندان کتک خورده است و به خاطر دینش اجازه درمان نیز به او داده نشده است.
به گزارش تلویزیون آمریکایی فاکس‌نیوز، سعید عابدینی در نامه‌ای که از زندان برای همسرش فرستاده، نوشته است که طوری در زندان کتک خورده که «اجزای صورتش ورم کرده‌اند و به این خاطر که او یک «مسیحی نجس» است، اجازه درمان به او داده نشده است.
طبق این گزارش که روز جمعه دوم فروردین منتشر شده است، این نامه احتمالا چند هفته پیش نوشته شده اما در هفته اخیر به دست خانواده این کشیش مسیحی رسیده است.
آقای عابدینی که یک نوکیش مسیحی است و علاوه بر تابعیت ایرانی، تابعیت آمریکایی نیز دارد مهرماه گذشته در جریان سفری که «برای بازدید از خانواده و پیگیری تاسیس یک پرورشگاه» به ایران داشت، بدون اعلام اتهام علیه خود بازداشت شد.
در این مدت اخباری حاکی از ضرب و شتم او در زندان منتشر شده است. درخواست‌های بین‌المللی برای آزادی سعید عابدینی، ازجمله توسط وزارت خارجه آمریکا، تاکنون نتیجه‌ای نداده است.
به گزارش رادیو فردا، سعيد عابدينی ۳۴ ساله و دارای دو فرزند است. او اتهام تبليغ مسيحيت در ايران را رد کرده و گفته است که تنها برای راه‌اندازی يک يتيم‌خانه به ايران سفر کرده است.
وکیل مدافع سعيد عابدينی، هشتم بهمن ماه خبر داد که موکلش به اتهام تشکيل و راه‌اندازی کليساهای خانگی به قصد برهم زدن امنيت ملی به ۸ سال حبس تعزيری محکوم شده است.
ناصر سربازی گفته است که در مهلت قانونی نسبت به رای صادره اعتراض خواهد کرد.
وزارت خارجه آمريکا در بيانيه‌ای محکوميت سعيد عابدينی به هشت سال زندان را تقبیح کرد و با انتقاد از آنچه «نقض مداوم آزادی‌های مذهبی در ايران» خواند، خواستار آزادی سعيد عابدينی شد.
همسر و دو فرزند آقای عابدینی در آمریکا هستند و با کمک سایر اعضای خانواده و دوستانشان سعی دارند با اعمال فشار به وزارت خارجه آمریکا و سایر نهادهای مدنی و خصوصی زمینه‌های آزادی او از زندان اوین در تهران را فراهم کنند.
سعید عابدینی در نامه خطاب به همسرش نغمه نوشته است طوری کتک خورده و صورتش ورم کرده بوده که وقتی در آینه یک آسانسور چهره خود را دیده، خودش را نشناخته و به خودش سلام کرده است.
او در این نامه نوشته است: «آنها سر مرا تراشیده بودند، صورتم ورم کرده بود و سه برابر شده بود، و ریش‌هایم در آمده بود.»
این‌طور که آقای عابدینی در نامه خود نوشته است، یک پرستار در زندان اوین از درمان‌کردن او سر باز زده و به او گفته است: «طبق آن‌چه دین ما می‌گوید، نمی‌توانیم به شما دست بزنیم. شما نجس هستید.»
او نوشته است که شب‌ها از درد نمی‌توانسته بخوابد و به «صدای بلند موش‌های کثیف» زندان گوش می‌داده است.
با این حال جردن سکیولاو، وکیل آمریکایی، روز جمعه دوم فروردین به فاکس‌نیوز گفته است که این کشیش ایرانی‌آمریکایی بعد از نوشتن این نامه، معاینه پزشکی شده است.
به گفته آقای سکیولاو، به کشیش بازداشت‌شده در ایران قول داده شده است که برای درمان به بیمارستانی خارج از زندان منتقل می‌شود. با این حال تاکید کرده است که خانواده آقای عابدینی باید این را در عمل ببینند تا باور کنند.
روز پنج‌شنبه اول فروردین، سفیر آمریکا در شورای حقوق بشر سازمان ملل، در جریان نشستی در ژنو خواستار آزادی سعید عابدینی شد. وکیل خانواده آقای عابدینی در آمریکا، این اقدام را اولین «اظهارنظر فعالانه دولت آمریکا» درباره این پرونده شمرد.
پیش‌تر در ۲۶ بهمن ۹۱، بیش از ۸۰ نماینده کنگره آمریکا از جان کری وزیر خارجه ایالات متحده خوساتند برای آزادی کشیش ایرانی-آمریکایی از هیچ تلاشی دریغ نکند.
این قانونگذاران آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، در نامه‌ای سرگشاده به جان کری، وزیر خارجه ایالت متحده، از او خواستند به هر تلاشی برای آزادی فوری سعید عابدینی متوسل شود.
در کنار محدودیت‌های اعمال‌شده بر اقلیت‌های مذهبی در ایران، افراد نوکیش که از اسلام به دین دیگری تغییر دین دهند نیز با آزار و اذیت روبه‌رو می‌شوند.
در همین رابطه در بخشی از سومین گزارش آقای شهید در مورد ایران که سه ماه پیش در شهریورماه منتشر شد، آمده بود که از خرداد ۱۳۸۹ تا زمان انتشار آن گزارش، ۳۰۰ مسیحی در کشور بازداشت شده‌اند و ۴۱ نفر از آنها بدون اتهام از یک ماه تا یک سال در زندان به سر برده‌اند.
احمد شهید، نماینده ویژه سازمان ملل در اموز حقوق بشر ایران، در گزارش سالانه خود که اسفندماه ۹۱ منتشر شد نیز به پرونده آقای عابدینی به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر در ایران اشاره کرد.
سخنگوی «همبستگی جهانی مسیحیان» گفته است که از آغاز سال ۲۰۱۲ اذیت و آزار مسیحیان نوکیش در ایران به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. به گفته وی هر مسلک، آیین و یا اعتقاد دیگری که با مذهب رسمی ایران یعنی شیعه اثنی عشری تفاوت داشته باشد به عنوان مخالفت و تهدیدی علیه حکومت تلقی می‌شود.
تلویزیون آمریکایی فاکس‌نیوز می‌گوید شبکه کلیساهای خانگی که مسیحیان نوکیش ایجاد کرده‌اند در حال گسترش است.
در سال‌های اخیر همزمان با افزایش تعداد نوکیشان مسیحی و گسترش شبکه کلیساهای خانگی تعدادی از پیشروان دینی آنها بازداشت شده و به حبس‌های طولانی محکوم شده‌اند.
از آن جمله می‌توان به کشیش یوسف ندرخانی اشاره کرد که بیش از سه سال به جرم ارتداد زندانی بود یا سعید عابدینی کشیش آمریکایی ایرانی تبار که به جرم تهدید امنیت ملی به هشت سال زندان محکوم شده است.

خاوران: هویت گمشده فرزندان اعدام‌شدگان



امسال نیز تعداد زیادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام‌شده در سال ۶۰ تا ۶۷ از ساعت ۹ صبح در خاوران جمع شدند. به گفته حاضران اطراف خاوران مانند هرسال، پر از نیروهای امنیتی و انتظامی بود. اما مراسم با آرامش کامل برگزار شد.

چندروزی بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، در اواخر تابستان سال ۱۳۶۷ آنگونه که در خاطرات آقای منتظری، قائم مقام وقت رهبری آمده‌است، بنیانگذار جمهوری اسلامی دستور داد تمامی زندانیان سیاسی که هنوز بر عقیده خود پابرجا هستند اعدام شوند.

اعدام‌شدگان آن سال که نامشان و تعداد دقیقشان هنوز کاملا مشخص نشده در گورستان خاوران و در گورهای دسته‌جمعی به خاک سپرده شدند.

از آن سال تا به امروز همه ساله در شهریورماه خانواده‌ها و دوستان و آشنایان اعدام‌شدگان و نیز برخی از فعالان سیاسی و دانشجویی و کارگری در گورستان خاوران جمع شده و یاد و خاطره اعدام‌شدگان را با ایراد سخنرانی و خواندن سرود گرامی می‌دارند.

قریب ۱۹ سال است که اولین جمعه‌های شهریورماه، گورستانی در جنوب شرقی تهران مأمن خانواده‌هایی است که فرزندان و همسرانشان را در اعدامهای دسته‌جمعی سال ۱۳۶۷ از دست داده‌اند. نام این گورستان خاوران است.

امسال نیز مانند سالهای گذشته تعداد زیادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی اعدام‌شده در سال ۶۷ از ساعت ۹ صبح در خاوران جمع شدند.
به گفته حاضران در این مراسم، اطراف خاوران مانند هرسال، پر از نیروهای امنیتی، انتظامی و لباس شخصی بود. اما مراسم با آرامش کامل برگزار شد.

چند روزی قبل از برپایی این مراسم نیز افرادی از کلانتری با منزل چند نفر از مادران تماس گرفته و از آنها خواسته بودند که شعارهای ضد حکومتی ندهند و حفظ آرامش مراسم را خودشان بر عهده بگیرند.

همچنین امسال بیانیه‌ای در مورد فعالان کارگری، محمود صالحی و منصور اسانلو که در زندان به سر می‌برند، قرائت شد و حاضران در خاوران خواهان آزادی این دو فعال کارگری و همه زندانیان عقیدتی و سیاسی شدند.


تا سالهای متمادی بعد از تابستان ۶۷ خانواده‌های اعدام‌شدگان حتی فرزندانشان را نیز با خود به خاوران نمی‌بردند و فرزندان آنها نیز تا زمان بازگشت مادران به خانه دچار اضطراب و ترس بودند. از اواسط دهه هفتاد و با بازتر شدند فضای سیاسی کشور کم‌کم فرزندان اعدام‌شدگان که اکثرا هنوز در سنین کودکی و نوجوانی بودند به خاوران راه یافتند.


بعد از این سالها بود که رفتن هفتگی به گورستان خاوران برای فرزندان اعدام‌شدگان بخشی از زندگی آنان شد. این کودکان و نوجوانان که همیشه وجود پدر و مرگ او را پنهان کرده‌بودند حالا محلی برای نمایان ساختن بخشی از هویت خود یافته‌بودند.

«این هویت خیلی هویت گمی است. در شرایط جامعه تو در واقع آن را مخفی کردی، درون خودت نگه‌اش داشته‌ای. همیشه فهمیدی که با بچه‌های دیگر یک فرقی داری، حتا، با بچه‌هایی که توی سنین بچگی پدرشان از دست رفته، ولی تو با آنها فرق داری. آنها توی دوران مدرسه خیلی راحت می‌توانستند بگویند که پدرشان به چه علتی فوت کرده و تو نمی‌توانستی این حرف را بزنی.


از نگاه دیگر، خاوران مکانی بود که این فرزندان که شاید تا آن زمان به دلیل پنهان کردن نوع مرگ پدرانشان همیشه فکر می‌کردند که گناهی مرتکب شده‌اند و یا ایرادی متوجه آنان و خانواده‌شان هست، کودکان و نوجوانان دیگری را می‌دیدند که همه با هم همدرد بودند.


این گورستان که هیچ شباهتی به گورستان‌های دیگر ندارد، محل آرامش خانواده‌هایی است که قریب دو دهه است بخشی از زندگی‌شان را در آنجا برجای گذاشته‌.---

شورای حقوق بشر ماموریت احمد شهید را تمدید کرد

 
خبرگزاری هرانا - شورای حقوق بشر سازمان ملل ماموریت احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد. این سومین سال پیاپی است که ماموریت شهید برای بررسی وضعیت حقوق بشر درایران تمدید می‌شود.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با ۲۶ رای موافق در برابر ۲ رای مخالف، ماموریت احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد. ۱۷ کشور به قطعنامه ادامه ماموریت احمد شهید رای ممتنع دادند. دو عضو دیگر از شورای ۴۷ نفره حقوق بشر در رای‌گیری شرکت نکردند.
ادامه ماموریت احمد شهید به معنای آن است که سازمان ملل خواستار ادامه نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ایران است. رای قاطع اعضای شورای حقوق بشر به ادامه ماموریت احمد شهید همچنین هشداری جدی به تهران تلقی می‌شود تا از فشار علیه منتقدان و مخالفان بکاهد و به حقوق انسانی شهروندان ایران احترام بگذارد.
احمد شهید در آخرین گزارش خود به سازمان ملل که روز ۲۱ اسفند منتشر شد اعلام کرد که وضعیت حقوق‌بشر در ایران وخیم‌تر شده و تبعیض‌ها، شکنجه و اعدام همچنان ادامه دارد.
در گزارش احمد شهید به نحوه اعتراف‌گیری تحت فشار، اعمال شکنجه در زندان‌ها، افزایش شمار اعدام‌ها، نقض حقوق ‌زنان، فشار بر اقلیت‌های قومی، مذهبی و هم‌جنس‌گرایان، عدم برگزاری انتخابات منصفانه و نبود آزادی بیان اشاره شده است.
شورای حقوق بشر همزمان با تمدید ماموریت گزارشگر ویژه، از دولت ایران خواست امکان سفر احمد شهید به ایران را فراهم کرده و با او برای انجام ماموریت‌اش همکاری کند. احمد شهید از هنگام ماموریتش به عنوان گزارشگر ویژه در سال ۲۰۱۱، اجازه سفر به ایران نیافته است.

نقض مجدد حکم اعدام وحید اصغری، وبلاگ نویس

 
خبرگزاری هرانا – حکم اعدام وحید اصغری، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین مجددا از سوی دیوان عالی کشور نقض شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دیوان عالی کشور با نقض مجدد پرونده وحید اصغری، بررسی مجدد پرونده این زندانی را به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه ارجاع داد.

پیش‌تر شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب دوبار رای به محکومیت این زندانی به اعدام رای داده بود.

حکم اعدام وحید اصغری وبلاگ نویس و دانشجوی انفورماتیک دانشگاه بنگلور هند دی ماه سال گذشته توسط قاضی صلواتی صادر واسفندماه سال گذشته توسط شعبه ۶ دیوان عالی کشور بدلیل ایرادات اساسی از قبیل عدم سنخیت اتهامات وارده و اعترافات متهم نقض گردیده بود.

۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

مأموریت احمد شهید در مورد ایران تمدید شد




شورای حقوق بشر سازمان ملل امروز بار دیگر با تصویب قطعنامه ای نسبت به وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرد و مأموریت احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در مورد ایران را تمدید نمود.
قطعنامه ای شورای حقوق بشر سازمان ملل که از سوی سوئد پیشنهاد شده بود با 26 رأی موافق و دو رأی مخالف پاکستان و ونزوئلا و 17 رأی ممتنع به تصویب رسید. در این قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان نگرانی شدید خود را از وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران مندرج در آخرین گزارش احمد شهید اعلام کرده است.
احمد شهید در آخرین گزارش خود با اشاره به قریب 500 اعدام و خشونت و شکنجه های اعمال شده علیه زندانیان سیاسی در ایران گفته بود که وضعیت حقوق بشر در ایران در سال 2012 میلادی همچنان وخیم بوده است.
قطعنامۀ شورای حقوق بشر سازمان ملل از احمد شهید خواسته است که گزارشی در ماه جاری مارس دربارۀ وضعیت حقوق بشر در ایران تسلیم این شورا کند و در گزارشی جداگانه در سپتامبر آینده خطاب به مجمع عمومی سازمان ملل وضعیت حقوق بشر در ایران را مجدداً مورد ملاحظه و مطالعه قرار بدهد.
شورای حقوق بشر سازمان ملل بار دیگر از حکومت ایران خواسته است که با احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل همکاری کند. با این حال، نمایندگی ایران در سازمان ملل انتخاب مجدد احمد شهید را اقدامی سیاسی و تمدید مأموریت او را دربارۀ ایران غیرموجه دانسته است.
محمد جواد لاریجانی که ستادی موسوم به حقوق بشر در قوۀ قضاییه جمهوری اسلامی ایران تأسیس کرده پیش از این احمد شهید را مأمور آمریکا و اسرائیل و همکار سازمان های تروریستی معرفی کرده و افزوده بود که جمهوری اسلامی ایران تحت هیچ شرایطی به وی اجازۀ ورود به ایران برای انجام مأموریتش را نخواهد داد.

۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

تاریخچه پیدایش آخوند در ایران.




تاریخچه پیدایش آخوند و ارتباط تنگا تنگشان با..... در ایران

کمتر کسی را می توان سراغ داشت که در زندگی روزمره خود کلمه اخوند را به کار
نبرد یا نشنود.اخوند کیست و از کجا وارد فرهنگ ما شد.یک مثال قدیمی طنز در ایران وجود دارد که می گوید اگر ریش هر اخوند را بالا بزنی زیر ان نوشته شده است (ساخت انگلیس). این ضرب المثل طنز ریشه عمیقی در حقیقت دارد.دو اصل مهم در تشیع عبارتست از اجتهاد و تقلید که تا قبل از زمان قاجار این دو اصل وجود نداشته یا خیلی کمرنگ بوده است.تا پیش از دوره قاجاریه هیچ شخصی را نمی توان یافت که خود را روحانی یا مجتهد معرفی کرده باشد و از مسلمانان بخواهد که مقلد او باشند و اوامر او را اطاعت کنند. بر طبق مدارک اولین بار در زمان صفویه سر و کله انگلیسیها در ایران پیدا شد. نام برادران شرلی برای همه اشناست.برادران شرلی در هنگام عزیمت به ایران مترجم در اختیار داشتند که این نشان دهنده انست که دولت انگلیس از سالها قبل کشور ایران مردم ایران و روحیات انها را می شناخته است و با قصد و نیت قبلی پا به کشور ایران گذاشته است.در هنگام عزیمت برادران شرلی به ایران یکی از همراهان انها به اشتباه توسط دولت شاه عباس کشته می شود.شاه عباس از شنیدن این خبر ناراحت می شود و به برادران شرلی می گوید ای کاش به جای این نوکر شما شش ایرانی کشته می شدند ولی هرگز این اتفاق نمی افتاد برادران شرلی به شاه عباس می گویند زیاد خودتان را ناراحت نکنید این نوکری که کشته شده ایرانی بوده شاه عباس از شنیدن این خبر خوشحال!میشود و می گوید خوب حالا عوض اون نوکر شما هر کدام از نوکرهای مرا خواستید بردارید. چند سال قبل از اعزام برادران شرلی به ایران دولت انگلیس یک هندی را در پوشش یک درویش روانه ایران می کند که نام وی مقصود علی بوده است.حدس زده می شود برادران شرلی بر اساس اطلاعات مقصود علی از جامعه ایران به کشور ایران اعزام شده باشند.درویش مقصود علی به زبان فارسی چنان تسلط داشته که حتی شعر فارسی نیز می سروده است.وی اولین ویروس شومی بود که از طرف دولت انگلیس روانه ایران شد و به طوری که در ادامه می بینیم صنعت ملا و اخوند سازی توسط وی در ایران راه انداخته شد. ورود مقصود علی به ایران به سال نهصد و نود هجری گزارش شده است.در این زمان در ایران خانقاه های زیادی وجود داشت و کسی که مجلس خانقاه را می گرداند به مجلس ارا معروف بود.از انجا که مقصود علی شغلش درویشی و مجلس ارایی خانقاهها بود به مجلسی معروف شد واین اقا پدر مجلسی های مشهور می باشد.مقصود علی هندی پس از امدن به ایران ساکن اصفهان می شود و با دختر یک درویش لبنانی جبل املی به نام درویش ملا محمد ازدواج می کند. در سال هزارودو هجری شاه عباس شروع می کند به مبارزه با صوفیان در حالی که پادشاهان صفوی خود در ابتدا از طرفداران صوفیان بودند.ما در کتاب مرتضی راوندی تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم صفحه چهارصدوهشتادوسه می خوانیم که در دوران شاه عباس مبارزه با متصوفان برای از بین بردن نفوذ انان به اندازه ای شدید بود که در عرض سی سال تمام مهر علاقه سیصد ساله نسبت به صوفیه جای خود را کینه و انتقام و تعصب کور داد. مقصود علی هندی وقتی با برخورد شدید شاه عباس با صوفیان روبرو می شود از ایران فرار می کند. مقصود علی هندی از خود دو پسر در ایران به جا می گذارد یکی محمد تقی و دیگری محمد صادق که این محمد صادق همان علامه مجلسی اول می باشد. محمد صادق در هنگام فرار پدرش فردی نابالغ بوده اما بعد وقتی بزرگتر می شود به فرقه صوفیان می پیوندد و بدون ترس از شاه عباس به خانقاهها رفت و امد می کرده است.پس از مرگ شاه عباس شاه صفی جای وی را می گیرد.قابل ذکر است که بعدها وقتی علامه مجلسی دوم پسر مجلسی اول دستور کشتن صوفیان را می دهد مردم به او معترض می شوند که پدر تو نیز درویش بود پس چرا با صوفیان چنین برخوردی می کنی وی در جواب می گوید که پدر من یک درویش واقعی نبوده و برای رسوخ در صوفیان و کسب اخبار از انها به لباس درویشی در امده است.در حقیقت علامه مجلسی اول جاسوس شاه عباس بوده است.پس از روی کار امدن شاه صفی سیاست سرکوب دراویش توسط وی ادامه می یابد اما از بخت بد علامه مجلسی اول وی هیچ مدرکی در دست نداشته که ثابت کند واقعا درویش نبوده و وقتی جان خود را در خطر می بیند از ترس جان همانند پدرش به هندوستان می گریزد. این علامه مجلسی اول هم دو پسر داشته یکی عبدالله که وی را همراه با خود به هندوستان می برد و پسر دیگرش به نام عزیزالله را در ایران باقی می گذارد.پس از فرار محمد تقی پسرش عزیزالله در ایران به ثروتی بسیار زیاد دست می یابد که البته منبع و ریشه این ثروت مشخص نیست. یکی از نوادگان عزیزالله الماس گرانبهایی را به حرم علی تقدیم می کند که به خاطر این کار این خاندان به الماسی معروف می شوند که هم اکنون نیز خاندان الماسی در اصفهان یکی از خانواده های پولدار می باشند.بعد از مدتی محمد تقی هندی با یک ماموریت جدید همراه با شخصی به نام سید مراد هندی به عراق فرستاده می شود.این اولین برخورد ما با پیشوند سید در تاریخ است.اولین بار مقصود علی هندی با توجه به داغی بازار صوفیان خود را درویش معرفی می کند اما حال که دراویش بازار خود را از دست داده اند مراد هندی خود را سید معرفی می کند.سید مراد هندی سه پسر داشته است. یکی ابوالمعالی یکی عبدالکریم ویکی هم محمد علی نام داشته است. محمد علی درعراق به شغل طبابت مشغول بوده و به خاطر اطلاعاتی که در زمینه پزشکی داشته به حکیم معروف می شود و هم اکنون تمام کسانی که در عراق فامیل حکیم دارند از نوادگان این محمد علی هستند. محمد تقی هم در عراق دارای ثروت زیادی بوده و فرزند وی به نام محمد باقر در عراق تحصیل می کند. محمد تقی منشی های زیادی داشته است وی به همراه تمام منشی هایش و ابوامعالی و عبداکریم به ایران مهاجرت می کند که مصادف با پادشاهی شاه سلیمان بوده است و با توجه به قدرت مالی فراوانی که در اختیار داشتند مدارس متعددی در ایران به راه می اندازند و طلبه های زیادی را جذب مدارس خود می کنند و انها را اموزش می دهند.ماموریت اقای محمد تقی رواج خرافات تا سرحد افراط در بین مردم ایران بوده است زیرا دولت انگلیس تنها راه را برای سلطه بر ایرانیان ایجاد جدایی بین انها دانسته و البته خوب تشخیص داده بود و تا امروز هم از این تفرقه استفاده می کند. منشی های محمد تقی شروع می کنند به کتاب نوشتن که البته تمام کتابها به نام محمد تقی یا همان علامه مجلسی منتشر می شده است. منشی های محمد تقی به سراسر ایران می رفتند و برای او تبلیغ می کردند. محمد تقی برای تمام کارها و اوقات شیعیان از بدو تولد تا لحظه مرگ دعاهای بخصوصی را ابداع می کند.هر روز هفته یک دعا هر ماه سال یک دعا تمام اداب و کارها یک دعا به نحوی که اگر انسان بخواهد به تمام این دعاها عمل کند از زندگی باز می ماند و تازه یک دهم دعاها را هم نمی تواند بخواند. از نظر علمی محمد تقی پدر گرچه علامه بزرگ است اما از فرزندش محمد باقر در نزد شیعیان کمتر است. محمد تقی دختر داشته که به همسری شخصی به نام محمد صالح خاتون ابادی درمیاورد از این زوج فرزندی به دنیا می اید به نام میر محمد حسین که محمد باقر یعنی همان مجلسی دوم دخترش را می دهد به میر محمد حسین. میر محمد حسین پس از ملاباقر مجلسی می شود ملاباشی شاه سلطان حسین. از ان تا کنون بیشتر امامان جمعه فرزند زادگان این میر محمد حسین هستند.میر محمد حسین باعث شکست ایران از افغانها می شود. شاه سلطان حسین یک وزیر با تدبیری به نام فتحعلی خان اعتمادالدوله که این شخص در حقیقت اداره امور مملکت را بر عهده داشته زیرا شاه سلطان حسین شخصی نادان و خرافاتی بوده است. در شبی امدادهای غیبی(انگلستان)به میر محمد حسین ماموریتی را محول می کند و وی خود را با عجله نزد شاه سلطان حسین می رساند و وی را فریب می دهد که فتحعلی خان اعتمادالدوله قصد کودتا و براندازی حکومت او را دارد و یک سری مدارک جعلی را نیز به سلطان حسین نشان می دهد. سلطان حسین بلافاصله دستور کورکردن وزیر خود را می دهد و خود این میر محمد حسین دستور شاه را اجرا می کند و وزیر بالیاقت شاه نالایق را کور می کند. روز بعد سلطان حسین متوجه اشتباه خود می شود اما دیگر کار از کار گذشته بوده است. دختر محمد باقر مجلسی با شخصی به نام محمد اکمل ازدواج می کند که فرزند انها وحید بهبهانی نامیده می شود که این وجید بهبهانی ابداع کننده اجتهاد و تقلید در شیعه می باشد.دختر دیگر محمد تقی با شخصی از سادات ازدواج می کند که فرزند انها طباطبایی نامیده شد و نسل طباطبایی ها از انجا نشات گرفته است. یعنی خانواده های طباطبایی حکیم مجلسی بروجردی بحرالعلوم امام جمعه امامی الماسی و خیلی دیگر از خانواده های مذهبی همه از این جا ریشه گرفته اند.

توهین نکن تا توهین نکنم.



اینایی که تا به یک نفر به اصطلاح مسلمون توهین میشه ، داد از احترام به عقاید دیگران و دموکراسی و آزادی بیان و عقیده و پوشش میزنن...!!!
وقتی چهارتا لندهور به زور و کتک ، دخترای این مملکت رو سوار ون گشت ارشاد میکنن و به بازداشگاههای کثیف رژیم آخوندی میبرن ، کدوم گوری هستن ؟؟؟؟
چرا اون موقع لال شدن ؟؟؟
چرا اون موقع نمیرن بگن آغا نکن ، ظلم نکن ، زور نگو ، توهین نکن ، به اعتقادات مردم کاری نداشته باش ؟؟؟!!!
آزادی و اعتقاد فقط مال شماست ؟؟!!
فقط شما آدم هستین و اجازۀ زندگی دارین ؟؟؟
خجالت بکشین ، خفه بشین و سکوت کنین !
شماهایی که به سکوت کردن عادت کردین پس همه جا سکوت کنین !
کسی بخاطر دفاع از یک لچک به سر به شما جایزه نمیده ، اگر مرد هستین و کمی شرف و وجدان دارین در مقابل ظلم ها سینه سپر کنین !
وقتی دختری 16 17 ساله رو جلوی چشمتان سوار میکنن و معلوم نیست کجا میبرن غیرتی بشین و ازش دفاع کنین ، نه از یک لچک به سر متظاهر !
دیگه از دست نادانی شما خسته شدم !
از امروز خودتون رو برای توهین های من آماده کنین ، که لیاقت ندارین با شما مثل انسان برخورد بشه ..
تا زمانی که روزی چند بار با گیر دادن به دختران ایرانی توهین میکنین ، من هم اجازه دارم به شما و افکار و مذهب شما توهین کنم !

دستگیری 53 مسیحی در عربستان به جرم بشارت آئین مسیحیت

گروهی از مسیحیان اتیوپیایی که بیشتر آنان هم زن هستند، هنگام پرستش در منزل شخصی شان توسط مأمورین عربستان سعودی بازداشت شدند.
به گزارش سرویس ترجمه «محبت نیوز»، به نقل از سرویس خبری بوسنیوزلایف خبر داد که دست کم 46 زن به همراه چند مرد که در میان ایشان از رهبران کلیسایی نیز بودند، دستگیر شدند. این رویداد توسط منبعی از کمیسیون آزادی مذهب اتحاد جهانی انجیلی گزارش شد.
این منبع همچنین گفت که سه تن از رهبران کلیسایی که دو تن از ایشان زن هستند، در دادگاهی در شهر شرقی دمام در عربستان تفهیم اتهام شدند که در آنجا اتهاماتشان مسیحی کردند مسلمانان ذکر شد.
طبق اظهارات مسیحیان، انتظار می رفته که مقامات سعودی دو تن از این مسیحیان را که جواز اقامت دارند آزاد کنند و بقیه را به کشور های خود استرداد دهند.
گادفری یوگاراجا، مدیر عامل کمیسیون آزادی مذهب اتحاد جهانی انجیلی گفت، "ما از مقامات سعودی می خواهیم که با تمام دستگیر شدگان با حرمت رفتار کنند و از آنجایی که ظاهرن مدرکی برای اثبات جرمی علیه ایشان وجود ندارد، آنها را هرچه سریعتر آزاد کنند.
این اتفاقات در حالی رخ داده است که عربستان مدعی گفتگو بین الادیان است.
همچنین این رویداد، تنها رویدادی نیست که به دستگیری و زندانی شدن مسیحیان در این کشور منجر شده است. نمونه بارز دیگر در سال 2011 اتفاق افتاد که طی آن 35 مسیحی اتیوپیایی در شهر جده دستگیر شدند که 29 زن در میان ایشان به چشم می خورد. اتهام ایشان تجمع غیرقانونی ذکر شد، زیرا در منزل شخصی خود برای پرستش گرد هم آمده بودند.
نه تنها اتباع خارجی در عربستان از آزادی مذهبی برخوردار نیستند، بلکه خود سعودی ها نیز از این حق محروم هستند. در سپتامبر سال گذشته میلادی بود که دختری که در شهر دمام مسیحی شده بود مجبور به فرار از آنجا شد.
کمیسیون آزادی مذهب اتحاد جهانی انجیلی به نقل از روزنامه الیوم گفت که این بانوی نوکیش سعودی به سوئد پناهنده شده است.