مهدی هاشمی آزاد شد و به آغوش پدر و مادر خود باز گشت.
جای مادر ستار بهشتی... سعید زینالی برادران فتحی و ارژنگ داوودی و بسیار پدر و مادرانی خالی بود که جنازهٔ خونین و آشو لاشه و کبود فرزندنشونو تحویل گرفتن.
هوای زندگی به یخبندان می ماند...گاه به خود میگویم... کاش روایت پایان دنیا واقعی میبود! ... و همه چیز یک شبه پایان می یافت.... داستان رنج و درد و اشک... ... زور و زر و قدرت.... ... مبارزه و زندان .. شکنجه و اعدام... کاش دنیا به پایان میرسید! .... آغازی دگرگونه......طلوعی روشن....در جهانی دیگرم ....آرزوست!... پاسخ به سئوالی که از روزهای کودکی... روح کنجکاوم را همواره می خراشد : پشت مرزهای این دنیا... آنسوی بینهایت... چه خبر است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر