نقش قشر متوسط در تغییر رژیم مستبد سیاه اندیش جمهوری اسلامی
قشر متوسط جامعه ایران پس از شکست جنبش سبز، که محصول سیاستهای غلط و محافظه کارانه اصلاح طلبان یعنی
تلاش برای ترمیم ساختار رژیم و بازگشت به عصر طلایی خمینی بود، بدلیل سرکوب و کشتار و فشارهای بیشمار رژیم محبور به عقب نشینی از صحنه سیاسی گردید. این قشر اگاه اجتماعی که پس از انتخابات 88 به دشمن اصلی رژیم مبدل گردید و در اعتراضات میلیونی نقش مهمی را برای مقابله با رژیم مستبد جمهوری اسلامی بعهده داشت.
اکنون تحت فشارهای سیستماتنیک اقتصادی رژیم در مرز نابودی قرار گرفته و جبرا از مبارزات مدنی خود کاسته و در یک رکود ناخواسته سیاسی فرو رفته که بخاطر زیر سوال رفتن موجودیت اجتماعی اش دیگر نه وقتی و نه تمایلی برای مشغول داشتن خود به معضلات بیشمار کنونی کشور از خود نشان می دهد. دفاع از حقوق مدنی و ایده الهای گذشته خود را بخاطر حفظ موجودیتش جبرا بفراموشی سپرده است. و از این رهگذر بی تردید انسجام گذشته خود را نیز کاملا از دست داده است . این رکود و بی تفاوتی همان هدفی بود، که رژیم برای آن سرمایه گذاری نموده و می نماید. یعنی مسخ اراده انسانها و بی ارزش ساختن کرامت انسانی آنها.....
رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی پس ار شکست جنبش سبز برای مبارزه با قشر آگاه متوسط جامعه ایران، دست به تدابیری برای هرچه بیشتر فقیر تر نمودن این قشر نمود، قانون هدفمندی یارانه ها نه برای حمایت از طبقه فقیر جامعه ، بلکه خیلی بیشتر برای نابودی قشر آگاه متوسط جامعه بوجود آمد. نمود انرا می توان در فاصله طبقاتی یا فقیر شدن میلیونها نفر از قشر متوسط بطور عینی مشاهده نمود!
پرسش اما این است که چکونه کنشگران و شهروندان مسئولیت پذیر آگاه داخل و خارج از کشور می توانند این قشر آگاه جامعه حوان ما را که با اسلامگرایی رژیم ضدیت صددرصد دارد، دوباره فعال سازند تا مسولیت بپذیرد و وارد میدان مبارزه سیاسی برای تغییر رژیم بگردد ؟
بدیهی ست که بدون حمایت و سازماندهی قشر آگاه و مترقی جامعه حوان ما، دشوار می توان، این رژیم مستبد مدهبی تا دندان مسلح را که تاکنون با متد سرکوب و کشتار خود مانع از هز گونه اعتراض اجتماعی گردیده. است، سرنگون ساخت. آرمین آرمان
قشر متوسط جامعه ایران پس از شکست جنبش سبز، که محصول سیاستهای غلط و محافظه کارانه اصلاح طلبان یعنی
اکنون تحت فشارهای سیستماتنیک اقتصادی رژیم در مرز نابودی قرار گرفته و جبرا از مبارزات مدنی خود کاسته و در یک رکود ناخواسته سیاسی فرو رفته که بخاطر زیر سوال رفتن موجودیت اجتماعی اش دیگر نه وقتی و نه تمایلی برای مشغول داشتن خود به معضلات بیشمار کنونی کشور از خود نشان می دهد. دفاع از حقوق مدنی و ایده الهای گذشته خود را بخاطر حفظ موجودیتش جبرا بفراموشی سپرده است. و از این رهگذر بی تردید انسجام گذشته خود را نیز کاملا از دست داده است . این رکود و بی تفاوتی همان هدفی بود، که رژیم برای آن سرمایه گذاری نموده و می نماید. یعنی مسخ اراده انسانها و بی ارزش ساختن کرامت انسانی آنها.....
رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی پس ار شکست جنبش سبز برای مبارزه با قشر آگاه متوسط جامعه ایران، دست به تدابیری برای هرچه بیشتر فقیر تر نمودن این قشر نمود، قانون هدفمندی یارانه ها نه برای حمایت از طبقه فقیر جامعه ، بلکه خیلی بیشتر برای نابودی قشر آگاه متوسط جامعه بوجود آمد. نمود انرا می توان در فاصله طبقاتی یا فقیر شدن میلیونها نفر از قشر متوسط بطور عینی مشاهده نمود!
پرسش اما این است که چکونه کنشگران و شهروندان مسئولیت پذیر آگاه داخل و خارج از کشور می توانند این قشر آگاه جامعه حوان ما را که با اسلامگرایی رژیم ضدیت صددرصد دارد، دوباره فعال سازند تا مسولیت بپذیرد و وارد میدان مبارزه سیاسی برای تغییر رژیم بگردد ؟
بدیهی ست که بدون حمایت و سازماندهی قشر آگاه و مترقی جامعه حوان ما، دشوار می توان، این رژیم مستبد مدهبی تا دندان مسلح را که تاکنون با متد سرکوب و کشتار خود مانع از هز گونه اعتراض اجتماعی گردیده. است، سرنگون ساخت. آرمین آرمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر