نامه ی فریبرز رئیس دانا به کانون نویسندگان ایران
به کانون نویسندگان ایران و همه ی روشنفکران آگاه و متعهد به برابری و آزادی
حرامی ام بخوانید اما
گلایل هایتان را بردارید
و به ناگفته ها سوگند
و به عاطفه ها
حرامی ام هم که بخوانید
به قاعده ی قبله ی هیچ کدام تان نمی خوابم
درود بر شما. خسته نباشید. یاد و نام آسمان آسای شهیدان آزادی و اندیشه و بیان و قلم، مختاری و پوینده گرامی باد. آنها نه اولین قربانیان قتل های سیاسی و دگر اندیشی کشور بودند و نه تا آن زمان که خود کامگی و سلطه گران بر تقدیر انسان سایه ی شوم انداخته است، آخرین آن خواهند بود.
روز سیزدهم آذرماه، روز مبارزه با سانسور را به شما تبریک می گویم. مدتهاست به این یقین رسیده ام و حالا بر آن پا می فشارم که اگر مقاومت و تلاش انسان دوستانه و آزادیخواهانه ی همه ی روشنفکران متعهد ، آزادی خواه و عدالت جویان ایران، هر چند هم نه چندان پرشمار، نبود، نه راز قتل ها افشا می شد نه جامعه به ارزش کوشش ومبارزه وستیر جان باختگان برای آزادی اندیشه و بیان پی می برد. گر چه داستان آزار و سانسور مخالفان و دگر اندیشان دگرگویان پایان نیافته است و به همین دلیل نقش و وظیفه ی ما ادامه دارد، اما هر چه شد و هر که هر کاری کرد از افشا، با نیروی بی وقفه ی انسان های آگاه این سرزمین و یاران دیگرشان، به ویژه استمرار بر اراده ی خود شما بود. صاحبان قدرت نه مرحمتی داشتند و نه انگیزه ای و نه پیگیری ای. سیزدهم آذر یادگار این جد و جهدها ی هدفمند و نیروبخش است و میراث درخشنده ی شهیدان آذر ۱٣۷۷.
نوزدهم آذر هم روز حقوق بشر است. شما از گرامی ترین مبارزان راه حقوق بشرید ، به ویژه آن که فقط بر میثاق های پیشین پا نمی فشارید که آن هم زیر پای قدرتمداران زورگو له می شود، بلکه به گام ها و بال های بلند آرزوها و همبستگی های بشری و ازادی ژرف و گسترده می اندیشید. از این ناشادم که در آذرماه این سال در جمع و مراسم گرامی داشت شما نیستم. اما از این خوشنودم که باز هم معلوم شده است جز با آرمان رهایی اساسی انسان ومتحقق کردن آن با هم دلی، هم اندیشی، هم زبانی و هم گامی نیروهای موثرو معتقد خودمان هر چند همچنان در متن همین کانون و همین تلاش اجتماعی جاری باشد، نمی توانیم ناشرم سارانه زندگی کنیم. از این که به هر حال در هر کجا که باشم با شما هستم سرفرازم.
زندان اوین
فریبرز رییس دانا آذر ۱٣۹۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر